گسترش روابط ایران و چین ، فرصت ها و بایسته ها
سفر رئیس جمهور چین به ایران فصلی جدید در روابط تهران ، پکن گشوده است .
با اجرایی شدن برجام و لغو تحریمها ، فصلی جدید در روابط خارجی ایران گشوده شده است ، فصلی جدید که در دوره پسا تحریم، ایران را

به کشوری جذاب برای سرمایهگذاریهای خارجی تبدیل کرده است.
مصداق و شاهد این مسئله، سفر دو روزه "شی جین پینگ" رئیس جمهور چین درصدر یک هیأت بلند پایه سیاسی، اقتصادی به تهران است که نخستین دیدار یک رئیس جمهور چین از ایران در14 سال گذشته به شمار میرود.
در این میان چه سفر آقای شی به ایران را به اجرای برجام و لغو تحریمها ربط بدهیم یا ندهیم در واقعیت امر تغییری حاصل نمیشود و آن اینکه در حال حاضر تقویت روابط با ایران یک فرصت و موهبت برای سرزمین اژدهای زرد به شمار میرود. مثال ساده و روشن این امر، وابستگی شدید چین به عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان به نفت است.در این مدت تحریمها باعث شده بود که صادارات نفت ایران به چین به شدت کاهش یابد.
البته این سخن بدان معنا نیست که ایران اراده و تمایلی برای گسترش روابط با چین نداشته باشد؛ چراکه تهران حداقل شریک بزرگ و رفیق باوفای خود در روزهای دشوار تحریم را فراموش نکرده است. مضافاً بر اینکه ایران میتواند در چارچوب احیای جاده ابرایشم هم به منافع اقتصادی خود دست یابد.
از همین روست که دو کشور از اراده مشترک خود برای تقویت روابط تجاری و اقتصادی خبر دادهاند و در نظر دارند سطح این روابط را تقویت نمایند و آن را به یک مشارکت راهبردی جامع ارتقا دهند.
البته در این میان سعی داریم بیشتر چند کلامی در باره چین و تمایلات این کشور برای گسترش روابط با ایران سخن بگوییم چه آنکه در باره ایران مشخص است که جهتگیری روابط خارجی در دوران پسا تحریم بایستی به سمت "سیاست نگاه به شرق" متمرکز شود. چه آنکه تجارب تاریخی به خوبی نشان میدهد که غرب به ویژه آمریکا شریک قابل اتکاء و اعتمادی برای ایران نبوده و نیستند.
در خصوص چین شاید جای بحث و گفتن نباشد که سردمداران پکن در پی اعمال سیاستهای عمومی براساس منافع ملی خود به دنبال آنند که حداکثر امتیازات از ایران پساتحریم را نصیب خود کنند.به هرحال ایران با داشتن منابع بسیار غنی انرژی و داشتن یک بازار بزرگ برای چین از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. البته این مسئله امری طبیعی و بدیهی است چراکه برای همه کشور "دستیابیِ حداکثری منافع "در اولویت دیپلماسی روابط خارجی قرار دارد.
از اینرو گرچه آقای شی هدف از سفر خود به ایران را رونق و گسترش مناسبات اقتصادی، فرهنگی و سیاسی با ایران خوانده است اما نگاه سکانداران سرزمین اژدهای زرد به سمت احیای جاده ابریشم از ایران دوخته شده است در این باره چین که در دوره تحریمها شریک نخست تجاری ایران بوده و این روزها اقتصادش حال و روز خوبی ندارد ، میخواهد کمربند اقتصادی جاده ابریشم با ایران را تقویت نماید.
بالطبع در اینجا تعارض منافعی وجود ندارد و ایران بایستی از این موقعیت - تلاش پکن برای احیای جاده ابریشم - در جهت شکوفایی و توسعه اقتصادی خود استفاده نماید.
از زوایهای دیگر میتوان به سفر آقای شی به تهران گذشته از اهداف اقتصادی بایستی در چارچوب سفر منطقهای هم نگاه و دقت کرد. چراکه وی تهران را سومین مقصد سفر دورهای خود به خاورمیانه قرارداد و پیش از عزیمت به ایران با حکام ریاض مذاکراتی داشت. از اینرو شاید او در تهران نقش یک میانجیگر هم را میان ایران و عربستان ایفا کرده باشد.
نکته آخر اینکه نبایستی از فشارهای سیاسی و تبلیغاتی کاخ سفید در چارچوب سیاستهای یکجانه گرایانه آمریکا در عرصه بینالمللی برای اخلال و مانعتراشی در گسترش روابط ایران و چین غافل ماند.
.....................................................
بررسی و تحلیل // عبدلی