به گزارش
خبرگزاری صداوسیما مرکز آذربایجان شرقی، سوال مهمی در ذهنم پرسه می زد. آیا تحریم های ظالمان دشمنان به تنهایی عامل این سقوط آزاد شده یا فشار بی برنامگی ها کمر دارهای قالی را خم کرده است؟
مجید مردی 35 ساله است ساکن جنوب شهر تبریز.جایی که کوچه هایش تنگ و خانه هایش فرسوده است و پله هایی دارد که از شمردنش خسته می شوی.
او 20 سال از عمرش را قالی بافی کرده است . نه بیمه ای دارد و نه پس اندازی که بتواند آینده ای بسازد.
حالا بازار فرش کساد است و او مجبور شده از کارگاه بیرون بیاید. اما کجا برود؟ خودش می گوید : یک سال است دستفروشی می کنم . از لباس بچه گرفته تا روسری و حالا هم ماسک !
همسرش هم که 10 سال کنار او پشت دار قالی مینشسته حالا با 2 بچه مجبور است در خانه سبزی های مردم را پاک کند.
همین یک سرگذشت شاید گواه خوبی باشد بر سرنوشت فرش در تبریز . پایتخت فرش دستبافت جهان.
شهر زیباترین دست بافته دنیاسالانه حدود 3 میلیون متر مکعب فرش در کشور تولید می شود که 40 درصد آن به آذربایجان شرقی اختصاص دارد.
تبریز، آذرشهر، هریس ، مراغه و مهربان مراکز عمده تولید فرش استان هستند که در این میان فرش تبریز علاوه بر سهم 70 درصدی تولید ، به دلیل بافت ظریف و بی نظیر و طرح و نقش اصیل خود شهرت جهانی دارد و این کلانشهر در سال 2015 میلادی به عنوان یکی از 11 شهر صنایع دستی دنیا و پایتخت فرش دستبافت جهان معرفی شده است.
رئیس اداره فرش سازمان صمت آذربایجان شرقی می گوید: بیش از 200 هزار قالیباف در استان داریم که 120 هزار نفر آنها از تشکلهای رسمی کارت مهارت دریافت کرده اند و ظرفیت تولید سالانه ما هم یک میلیون متر مکعب است.
اما اینکه چقدر از این اعداد در واقعیت موجودند و فعال ، سوالی است که آویشن هم جوابی برایش ندارد. چرا که انواع و اقسام مشکلات باعث شده کارگاههای تولید فرش تعطیل شود و تجارت این هنر صنعت هم تقریبا به تاریخ بپیوندد.
این را وقتی باور می کنم که با تقی پور تولید کننده و صادر کننده فرش تماس میگیرم تا برای مصاحبه به کارگاهش برویم. خیلی کوتاه می گوید : کدام کارگاه خانم ؟ لطفا با همکاران دیگر هماهنگ شوید و قطع می کند.
حکایت غم انگیز صادرات فرشمدیرعامل اتحادیه سراسری تعاونی های تولید کنندگان فرش دستبافت ایران می گوید : سال 98 بدترین سال برای فرش دستباف ایران بود. صادرات این کالا تا دو دهه قبل 1.5 میلیارد تومان بود اما در سال 98 تا 50 میلیون دلار کاهش یافت و جایگاه اول صادرات جهان را از دست داده ایم.
وقتی از بهرامی راجع به دلایل این مشکل بزرگ می پرسم ، توضیح می دهد : تنها تحریم ها نیست . سوءمدیریت تحریم ها از خود آنها بیشتر تاثیر گذار است. تصمیم غیرکارشناسی بانک مرکزی در ایجاد پیمان سپاری برای این کالای ملی بعد از تحریم آمریکا بود که باعث شد صادرکنندگان ریسک بالای تعهد ارزی را نپذیرند و در نتیجه صادرات فرش ایران که در سال 97 به حدود 500 میلیون دلار رسیده بود، به 50 میلیون دلار کاهش پیدا کند.
مشکل امروز صادرات ، زاییده مشکل دیروز تولیدچمنی ، رئیس اتحادیه تولیدکنندگان و بافندگان فرش دستباف تبریز می گوید : در هیچ دوره ای بودجه دولتی به صنعت فرش استان اختصاص نیافته است .در حالی که ارزش افزوده ای که در این بخش وجود دارد در سایر بخشها به سختی پیدا می کنید. در کارگاهی کوچک با مواد اولیه ای که ساده است ، نیروی کار از هر رده سنی می تواند مشغول شود.
با این حال در عمل می بینیم که مواد اولیه فراهم نیست. تسهیلات دولتی در اختیار نداریم و تازه سنگ پیش پای تولید و تجارت فراوان است.
او یاد آور می شود : یک هزار کارگاه فرش در استان داریم .
400 واحد پرداخت فرش، 400 واحد رفوگری، 95 واحد قالی شویی، 2 هزار و 200 واحد عرضه وجود دارد. اما چند درصدشان فعال هستند ؟ کسی نمی داند!
کالای گران با دستمزد ارزاناینکه قیمت تمام شده فرش روز به روز بیشتر می شود به جای خود . اما سهم تولید کنندگان اصلی یعنی بافنده ها از این درآمد بسیار پایین است.
بشیری ، نایب رئیس اتحادیه فرش فروشان تبریز می گوید : 30 تا 35 درصد صادرات کشور به فرشهای آذربایجان شرقی به ویژه تبریز اختصاص دارد.
تنوع طرح و رنگ ، ظرافت و زیبایی فرش تبریز نیازی به توضیح ندارد. تمام دنیا این کالا را می شناسند. با این حال سهم هنرمندان این حوزه و تجار و رسته های وابسته چندان دلگرم کننده نیست.
رحیم آقا پیشکسوت بافت فرش های نفیس 72 سال دارد و هنوز هم روبه روی دار قالی مشغول بافت است. می پرسم : وقت بازنشستگی نیست ؟ خنده تلخی می کند : دخترم با کدام بیمه ؟ این همه سال کار کرده ام اما مجموع بیمه من را 9 سال تایید کرده اند! با مستمری یک سوم آیا می توانم زندگی بگذرانم ؟ با چند فرزند و عروس و داماد و نوه ؟
خجالت می کشم از او دستمزد روزانه اش را بپرسم. از مرد میانسالی که کمی آن سو تر از رحیم آقا مشغول کار است سوال می کنم . پاسخ می دهد : ما هر روز 50 هزار تومان دریافتی داریم . البته اگر کار باشد . وگرنه بعد از عید 2 ماه بیکار بودیم.
حرفه ی اجدادی اما بی مواجبحسنی از بافندگان یک کارگاه 4 نفره است. او می گوید : این هنر را از پدرم آموخته ام و در واقع حرفه خانوادگی مان محسوب می شود . 2 برادرم و دامادمان هم در این کارگاه مشغولند . اما دریغ از پیشرفت . ما حتی بیمه را هم خودمان پرداخت می کنیم.
وی می افزاید: صاحب کارگاه می گوید برایم صرف نمی کند شما را بیمه کنم.
همه آنها متفق القول هستند که اجازه ورود فرزندانشان را به این حرفه نمی دهند. می پرسم حتی اگر علاقه و استعداد داشته باشند ؟ می گویند وقتی آینده ای ندارد ، همان بهتر که از اول درگیر نشوند.
سراغ صاحب کارگاه را می گیرم. می گویند صاحب کارگاه معمولا در محل نیست و خودش یک فروشگاه مواد غذایی را می گرداند . تماسی با او می گیرم. می گوید : قیمت مصالح الان نسبت به 2 سال قبل 4 برابر شده . مجبوریم از طریقی این سرمایه را جور کنیم. اما منفعت اصلی نصیب دلالانی می شود که برای دسترنج ما مشتری پیدا می کنند.
بیمه قالیبافی ، شاید وقتی دیگررئیس اتحادیه تولیدکنندگان و بافندگان فرش دستباف تبریز می گوید : بافنده هم مثل هر صنعتگری نیاز به تامین معیشت و تضمین آینده دارد. 25 درصد از 2 میلیون فعال فرش کشور در استان ما فعالیت می کنند و این در حالی است که سهم بیمه شده های استان ما تنها 13 درصد کشور است.
چمنی ادامه می دهد : از بین 200 هزار بافنده نزدیک به 85 هزار نفر در بیمه پذیرفته شدند که 20 درصد آن را دولت و 7 درصد آن را خود بیمه شده می دهد.البته در طول چند سال گذشته 40 هزار نفر بیمه شده فرش استان هم به دلایل مختلف از لیست خط خورده اند !
وقتی از سمساری، مدیرکل تامین اجتماعی استان پیگیر وضعیت می شویم تنها توضیحی که می دهد این است: برقراری یا قطع بیمه با انجام بازرسی های دوره ای از کارگاهها و نظر کارشناسان صورت می گیرد و سهم بیمه قالبیافی استان هم نیاز به اعتبارات ملی دارد که مطابق معمول کمتر از درخواستهای قانونی است.
حالا اینکه در گیر و دار بازار راکد فرش اگر کسی هر روز پای دار قالی ننشیند و دنبال درآمد دیگری هم باشد ، اتفاقی طبیعی است که البته کارشناسان بیمه آن را بر نمی تابند و خط قرمز بر نام برخی بافندگان می زنند ، موضوعی است که خود نیاز به کارشناسی دارد.
کرونا، قوز بالاقوز بافنده هامرد 50 ساله ای که در یکی از کارگاههای نسبتا بزرگ به بافت فرش مشغول است می گوید : ما خودمان ماسک و مواد ضد عفونی تهیه می کنیم و افراد غریبه را داخل کارگاه راه نمی دهیم . اگر کسی علایمی داشته باشد باید به مرخصی برود .
اما تصور کنید دوهفته تعطیل کنیم ، چگونه خرج خانه در می آید؟ ما چون روز مزد هستیم باید حداقل 10 ساعت کار کنیم و معیشت خانواده هایمان را تامین کنیم.
همکارش تاکید می کند : بنویسید تا حالا هیچ بسته معیشتی کرونایی هم به دست قالیبافان نرسیده است. دولت گفت به کسانی که بیمه دارند کمک می شود در حالی که 75 درصد قالیبافان بیمه ندارند و حتی کسانی هم که بیمه داشتند به آن ها هم کمکی نشد.
اگر چه فرش دستبافت به عنوان صنعت و هنر اول کشور و استان مطرح بوده و تنها کالایی است که ثبت جهانی شده است ،اما این طور که معلوم است این کالای ارزشمند و سفیر فرهنگی ایران که به 80 کشور دنیا صادر می شود با شرایطی که پیش آمده تبدیل به فرزند ناتنی اقتصاد کشور شده است.
مظفریه، هر روز کم فروغ تر از دیروزسری به بازار تبریز می زنم . تیمچه مظفریه ، همان که قلب تپنده تجارت فرش تبریز نام گرفته است. اما تا وارد می شوم اندوه بر دلم می نشیند. انگار که با پیکر بی جانی رو به رو شده باشم. نه از رونق حجره ها خبری هست و نه از فرشهایی که تخته تخته روی چرخها منتظر مشتری می شدند.
مغازه های بالای تیمچه که محل طراحی و نقشه کشی فرش بود ، تعطیل است و در طبقه همکف هم مغازه ها چند در میان باز است.
نصیری یکی از قدیمی های تیمچه می گوید : گذشت آن زمانها که مظفریه اتاق میهمان تبریز برای مقامات و گردشگران فرهنگی بود . اینجا دیگر صفایی ندارد. نه خریداران قدرت مالی دارند تا فرش نفیس بخرند و نه تولید کنندگان رمقی برای ادامه کار دارند.
کنار درب حجره ای دو مرد جوان در حال بحث و چانه زنی هستند. خریدار می گوید : 45 میلیون ، آن هم چون قبلا مشتری شما بودم و حق نان و نمک داریم. وگرنه نمی ارزد. فروشنده اما راضی نیست. گله می کند که این پول فقط هزینه مواد اولیه و طرح آن هم به قیمت پارسال است.پس دستمزد بافنده چه می شود؟ یک سال وقت گذاشته ام.
از فروشنده می پرسم فرش به این زیبایی چرا اینقدر بی مشتری است که به کف قیمت راضی می شوید؟ می گوید : من در منزل خود به تنهایی کار می کنم. چون نه خودم قدرت مالی برای راه اندازی کارگاه دارم و نه کار کردن برای کارفرما صرف می کند. به ما می گویند تک باف.
آویشن، رئیس اداره فرش صمت استان می گوید : تک بافی از مهمترین مشکلات تولید فرش در استان است، چرا که با نوسانات قیمت مواد اولیه و تغییرات پی در پی بازار فروش وصادرات، هر تولید کننده به تنهایی قادر نیست در چنین آشفته بازاری دوام بیاورد. به همین دلیل قیمت ها ثبات ندارد و هر کس در هر محل به گونه ای با خریدار به توافق می رسد.
بازاریابی فراموش شده فرش شکی نیست ضامن تولید هر کالایی در دنیای رقابت کنونی، بازار فروش است و تولید بدون خریدار بی معناست.
اسمعیلی ، کارشناس فرش می گوید : الان شرایط به گونه ای است که کشورهایی همانند افغانستان، هند، نپال، چین و ترکیه با تقلید از طرح و نقش ایرانی، دست به تولید فرش میزنند و نتیجه اش برای ما رکود است. مشتری با پای خود سراغمان نمی آید و بدون تبلیغات و بازاریابی مجبور به کنار کشیدن از میدان رقابت هستیم.
به اذعان وی برخی طراحان ما در ازای دریافت مبالغی، نقشههای اصیل ایرانی را به شرکتهای غیرایرانی از جمله شرکت های ترکیه ای میفروشند و متاسفانه در بازارهای جهانی، طرحهای ما با برند ترکیه به فروش میرسد.
حسنی، بافنده فرش توضیح می دهد : بزرگترین مشکل ما این است که ثبت سفارش نداریم . گاهی بهترین فرشی که بافته ایم چون با معیارهای بازار جهانی هماهنگ نیست ، ماهها روی دست کارفرما می ماند و دستمزد ما هم به همین ترتیب دیر می رسد.
انگار در مقوله پایین آمدن از جایگاه اول صادرات جهان هر چه به ابعاد ریزتر بپردازیم ، گرههای درشت تری پیدا می کنیم.
میراثی ثبت نشده به نام طرحنظامی دوست، طراح، بافنده و پژوهشگر فرش می گوید : طرح و نقشه تبریز بی بدیل است و انگار این امتیاز را همه می دانند به جز خودی ها!
او توضیح می دهد : چند سالی است تولید کنندگان فرش در جمهوری آذربایجان به دنبال ثبت جهانی طرح هایی هستند که از تبریز کپی شده . در حالی که ما حتی یک طرح ثبت شده هم نداریم و فردا روز باید نقشه های خود را در گالری ها و موزه های دیگران جستجو کنیم.
به گفته وی اینکه در ازبکستان قالی هایی با طرح ایرانی و عمدتا تبریزی تولید و به دلیل سرمایه گذاری چین با قیمت پایین تر در دنیا فروخته می شود هم حکایتی است که جای تامل دارد.
هیچ نهاد و ارگانی، غرفهای در نمایشگاههای بین المللی تدارک نمیبیند تا تولید کننده و صادر کننده ما بتواند با یارانه دولتی در آنجا حاضر شده و طرح و نقشه های بی نظیر ما را به دنیا معرفی کند. این طور می شود که طرح از ماست وسود به کام دیگران است.
رابطه ای که برقرار نمی شوداگر چه نخستین دانشکده فرش کشور اواخر دهه 70 در دانشگاه هنرهای اسلامی تبریز راه اندازی شده اما می توان گفت خبری از ایفای نقش دانش آموختگان این مرکز در حوزه های تولید و طراحی فرش تبریز نیست.
روفه گر یکی از استادان فرش می گوید : رغبت چندانی از بخش تولید برای به روزرسانی نیست و این باعث سرخوردگی نیروهای کارشناس می شود.
رحیم پور، بانوی جوانی که کارشناسی ارشد فرش خوانده هم معتقد است درهم ریختگی و هدفمند نبودن اغلب تحقیقات دانشگاهی، دردی از این هنر صنعت را دوا نخواهد کرد.
او می گوید : یک دانش آموخته فرش که شش سال از نیرو، جوانی و انرژی خود را در یک رشته تخصصی می گذراند باید به صورت تخصصی جذب شده و در کنار نیروهای تجربی کار ، طرحی نو برای فرش دراندازند. اما انگار این موضع دور از ذهن است و خواسته ای نابجا!
نظامی دوست، طراح فرش به نکته قابل توجهی اشاره می کند. او می گوید : این افراد هم مثل هر جوان دیگری دنبال منبع درآمد و شغل ثابت هستند و چه جایی بهتر از کارخانه های فرش ماشینی .
جایی که کالاهایش به دلیل قیمت مناسب تر برای اقشار مختلف جامعه ، بازار به مراتب بهتری از دست بافتها دارند.
نبود مواد اولیه ، مشکل همیشگییکی از فروشنده های نخ و ابریشم می گوید : رنگها که کاملا وارداتی است و چون قیمتها بی برنامه افزایش می یابد ، ما توان خرید مرغوب نداریم. جدا از نخ های پشمی یا همان خامه قالیبافی که نوع باکیفیت آنها هم معمولا از خارج می آید و فروششان هم قطع و وصل می شود ، بالا بردن تعرفه واردات ابریشم باعث افزایش قیمت مواد اولیه و به تبع آن افزایش قیمت تمام شده فرش دستباف شده که در نتیجه آن بخشی از توان رقابتی فرش دستباف ایرانی هم در بازار داخل و هم در بازار بینالمللی گرفته شده است.
چمنی هم تاکید می کند: متأسفانه نهادی نظارت نمی کند که چرا ابریشم که کیلویی 200 هزار تومان بود به 800 هزار تومان رسید و الان یک میلیون و 200 هزار تومان شده است.
تابلو فرش و بازاری که از دست رفتبازار بزرگ چین تقریبا برای فرش هم مانند سایر کالاها یک مزیت بزرگ اقتصادی محسوب می شود. بازاری که البته تنها طالب تابلو فرش های ماست.
چینی ها مانند ایرانی ها از فرش استفاده کاربردی نمی کنند و تنها از آن به صورت تابلو فرش و یا برای زیبایی استفاده می کنند به همین دلیل فرش آن طور که در ایران برای پوشاندن خانه و اتاق استفاده می شود در چین کاربردی ندارد.
و همین موضوع باعث شده است تا فروش فرش های ایرانی در چین زیاد نباشد. گذشته از آن ، قیمت زیاد فرش ها هم بسیاری از مشتریان را فراری داده است .
صحتی ، مدیرعامل تعاونی تابلو فرش سردرود ، شهری که مرکز تابلو فرش کشور نامیده می شود ، می گوید : روزانه بیش از 400 قطعه تابلو فرش در طرح و اندازه های مختلف تولید می شود.این کالاها به دلیل ظرافت نقشه ، ابعاد کوچک و قیمت مناسب تر نه تنها مورد علاقه اغلب مردم کشورمان است ، بلکه با سلیقه مردمان شرق هماهنگ است و مقصد صادرات آن غالبا چین و ژاپن است.
با این حال نصیری ، یکی از تجار تابلو فرش می گوید : وقتی قیمت یک تابلو فرش با کیفیت 8 تا 15 میلیون تومان است مردم با وضعیت فعلی چگونه می توانند بخرند ؟ تازه صادرات هم تعطیل شده .چند سالی است چینی ها دست به کار شده و خودشان بر اساس طرحهایی که قبلا از ایران خرید کرده بودند ، تابلو فرش می بافند و چون ابریشم اساسا محصول چین است ، قیمت و کیفیت مواد اولیه شان هم مطلوب است. یعنی دیگر دلیلی برای خرید از ایران ندارند!
اراده ای برای رونق تولیددر اینکه قوانین تولید و صادرات فرش نیاز به اصلاح دارد شکی نیست و در این میان حل مشکلات قشر بافنده به عنوان یکی از ارکان اصلی تولید می تواند گره گشا باشد.