• شهروند خبرنگار
  • شهروند خبرنگار آرشیو
امروز: -
  • صفحه نخست
  • سیاسی
  • اقتصادی
  • اجتماعی
  • علمی و فرهنگی
  • استانها
  • بین الملل
  • ورزشی
  • عکس
  • فیلم
  • شهروندخبرنگار
  • رویداد
پخش زنده
امروز: -
پخش زنده
نسخه اصلی
کد خبر: ۲۸۰۵۷۸۷
تاریخ انتشار: ۰۶ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۴
صفحه نخست » کل اخبار
روایت مادری پرستار از کار در روز‌های کرونایی

این روز‌ها بچه‌هایم را به حضرت رقیه (س) می‌سپارم

در روز پنجم ماه محرم مهمان پرستاران بیمارستان امام حسین (ع) شدیم؛ پرستاران بیماران کرونایی که امسال در ماه عزای اباعبدالله الحسین (ع) حالشان خریدنی‌تر از همه است.

این روز‌ها بچه‌هایم را به حضرت رقیه (س) می‌سپارمبه گزارش خبرگزاری صداوسیما به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، روزشمار ماه محرم به روز پنجم رسیده بود که مهمان پرستاران بیمارستان امام حسین (ع) شدیم؛ پرستاران بیماران کرونایی که الحق، امسال در ماه عزای اباعبدالله الحسین (ع) حالشان خریدنی‌تر از همه ماست. وقتی به بیمارستان آمدیم و پا پی حال و احوالشان شدیم که جهادی‌های گروه محبین، در بخش‌های کرونایی به یاری شان آمده بودند. طلبه‌ها و جوان‌های کم سن و سال کمک پرستار شده بودند، چند نفر شده بودند نظافتچی بخش کرونا و همیار بیمار و چند نفری هم هر روز می‌آمدند برای دل خوش کردن کودکان خردسال پرستاران در مهد کودک بیمارستان.

پرستاران آنقدر خسته هستند که وقتی فهمیدند بچه‌های جهادی بانی دلخوش کردن بچه‌هایشان هم شدند و مل مل و عروسک گردانش را آورده اند به مهد کودک، گل از گلشان شکفت. ما هم سراغشان رفتیم تا بشنویم از حال و روز این روزهایشان.

این روز‌ها بچه‌هایم را می‌سپارم به حضرت رقیه (س)
توجهم به پرستاری جلب شد که سه پسر داشت؛ شیره به شیره. هر روز صبح بچه‌ها را می‌سپرد به مهد کودک بیمارستان و خودش می‌شود پرستار بیماران کرونایی. پسر‌ها یکی یکی جلوی مادر ایستادند، به ترتیب قد. عکس یادگاری گرفتیم. مادر گفت:"کسی را ندارم از بچه‌ها نگهداری کند. مجبورم با خطر ابتلایشان به ویروس کرونا بیارمشان بیمارستان. دلشوره بچه‌ها همیشه با من هست. "، اما گفت:" این روز‌ها آرام ترم. جهادی‌ها با کمک هایشان حال و هوای ما و بیماران را عوض کردند. پرچم یا رقیه (س) را هم زده اند سر در مهد کودک. می‌آیند برای بچه هایمان روضه می‌خوانند، بازی می‌کنند، سرگرمشان می‌کنند. هر روز چشمم می‌افتد به پرچم و بچه‌ها را می‌سپرم به این خانم سه ساله.»

از غصه کرونا گرفتن پسرهایم پیر شدم
به مادر گفتم خاطره بگویید از این ۷ ماهی که در بیمارستان با کرونا دمخور شدید. گفت:"چی بگم؟ خاطره‌های ما خوب نیستند، همه تلخ اند. چند وقت قبل یکی از پسرهایم مریض شد، دکتر گفت کرونا گرفته. دو روز بعد دو تا پسر دیگرم هم علایم کرونا را نشان دادند. از این طرف بخش پر بود از بیماران کرونایی بدحال و کمبود نیرو در بیمارستان، مجبور شدم خانه بمانم. حال دو تا از پسرهایم بدتر می‌شد. من که پرستار کرونایی‌ها بودم، اینقدر حال بد و مرگ دیده بودم تا جواب تست کرونای پسر‌ها منفی شد، از غصه پیر شدم. "


بچم میگه با من قهری که بغلم نمی‌کنی
"می دانی وقتی بچه ات بپرد توی بغلت، به جای لذت بردن از در آغوش گرفتنش در عذاب باشی، یعنی چه؟ " تا از پرستار جوان پرسیدم از حال و روزتان برایمان بگویید، این جمله را تحویلم داد و با گریه گفت: «این حال و روز همه پرستارانی است که در بیمارستان‌ها و بخش بیماران کرونایی خدمت می‌کنند. من هفت ماهه بچه ام را با استرس بغل می‌کنم و با هر بار در آغوش گرفتنش قلبم کنده می‌شود. هر شب تا صبح دستم روی سر پسرم هست، مبادا تب کرده باشد. هر روز ته گلویش را نگاه می‌کنم. نکنه بچه ام از من کرونا گرفته باشد. آن‌هایی که مادر هستند حال من را می‌فهمند، خیلی سخته که بچه ات بگه مامان با من قهری که بغلم نمی‌کنی؟ من مراوده ام با بچه ام را از ترس انتقال بیماری به حداقل رساندم. " صدایش را صاف می‌کند و ادامه می‌دهد:"شنیدن این جمله‌ها به زبان ساده است. اما ما در سخت‌ترین شرایط هستیم و خسته شدیم. تو رو به خدا، مردم رعایت کنند. به همین ماه عزیز قسمتان می‌دهم که رعایت کنید، به خدا ما پرستار‌ها خسته شدیم. به خاظر خودتان و به خاطر ما پرستار‌ها رعایت کنید. "

مسیر بیمارستان به خانه؛ تفریح ۷ ماهه بچه‌های ما
مادر‌ها را یکی یکی به بهانه‌ای صدا می‌کردند تا به مهد کودک بیمارستان بیایند. یکی از مادر‌ها با اضطراب خودش را رساند پشت در مهد کودک. فکر می‌کرد حتما دخترش دوباره بهانه گرفته. در که باز شد مل مل و بچه‌ها با خوشحالی غافلگیرشان کردند. خنده نشست روی لب پرستار خسته، با خوشحالی مادر قند توی دل جهادی‌ها هم آب شد. سر صحبت را با پرستار بخش آی سی یوی بیماران کرونایی باز کردم. قبل از هر حرفی از ته دل به بچه‌های جهادی گفت خدا به شما خیر بدهد. گفت جرات می‌خواهد خدمت به بیماران کرونایی آن هم بدون دستمزد. گفت ۷ ماهه تفریح بچه‌های ما مسیر بیمارستان تا خانه است، خدا خیر بده که دلشان را شاد کردید، اجرتان با امام حسین (ع).

حضور جهادی‌ها در بیمارستان برکت ماه محرم است
پرسیدم:" در این هفت ماه که با بیماران کرونایی سر و کار دارید، چه زمانی خیلی دل شکسته شدید؟ کی کم آوردید؟ " زد زیر گریه؛ گفت:"من همیشه دل شکسته ام، در این ۷ ماه هر روز دلم شکسته. " پرسیدم:" چرا؟ حتماخسته شدید؟ " اشک هایش بند نمی‌آمد. گفت:"من از سختی کار کم نیاوردم. مهم نیست ما سختی می‌کشیم، دل شکسته من از غصه از دست رفتن بیماران است. غصه می‌خوریم، مریض ۳۶ ساله، ۴۰ ساله، ۲۷ ساله از دست می‌رود. همراه بیماران می‌آیند، ما باید خبر مرگ عزیزانشان را بهشان بدهیم. ماه محرم بهانه داده به ما برای گریه‌های بی دلیل، دیشب ساعت ۹ شب که از بیمارستان با دخترم برگشتم، خیابان‌ها را بالا و پایین کردم تا یک مسجد و هیات پیدا کنم. بالاخره یک هیات پیدا کردم. نشستم گریه کردم، با حضرت زینب درد و دل کردم. ازشان خواستم صبوری را یادمان دهند. کمی سبک شدم. بخش ما بخش آی سی یوی اضطرار کرونا هست. شش دانگ حواسمان باید به بیمار‌ها باشد. حتی نمی‌توانیم ماه محرم یک روضه گوش کنیم. اما می‌دانستم امسال امام حسین (ع) حواسش به ما هست. حضور جهادی‌ها در بیمارستان، یعنی برکت ماه محرم.

کاری که بستگان درجه یک برای پرستار‌ها انجام نمی‌دهند
اولین پرستار که موقع مصاحبه گریه کرد گفتم حتما اتفاقی است، دلش گرفته، پرستار دوم هم همان اول مصاحبه گریه کرد و پرستار سوم هم همین طور. بغض هر کدامشان بهانه‌ای داشت برای ترکیدن. سراغ پرستار چهارم که رفتم می‌دانستم او هم به یک بهانه‌ای بار خستگی جسمش را با اشک چشمش روانه می‌کند. اما اشک آخرین پرستار، بهانه دیگری داشت. همان اول کار وقتی وارد مهد کودک شد و دید جهادی‌ها به فکر غافلگیر کردن بچه‌ها و خوشحال کردن مربیان مهد کودک هستند، بغضش ترکید، اما حرفش، جنس دیگری داشت و گفت: «من مدیون مربی‌های این مهد هستم. نگهداری از کودکان مادرانی که در بخش کویید کار می‌کنند و هم خودشان و هم فرزندانشان ممکن است ناقل کرونا باشند بهترین خدمت است. کاری که خانواده درجه یک بعضی از پرستار‌ها برای نگهداری از بچه هایشان نکردند مربیان مهد انجام دادند. اگر ایثار آن‌ها نبود و پا به پای ما جلو نمی‌آمدند، ما نمی‌توانستیم کار کنیم.»

جهادی‌ها پرچم یا رقیه را بین بچه‌ها توزیع کردند. دسته‌ای کوچک در راهروی مهد راه انداختند و بچه‌ها کنار هم ایستادند. یکی از طلبه‌ها یک شعر بچگانه سروده بود و با بچه‌ها همخوانی می‌کرد؛ ذکر روی لب‌های ما، اسم توی دل‌های ما، رقیه دختر حسین (س)

مربی‌های مهدکودک کنار بچه‌های پرستاران، با همین روضه بچگانه اشک ریختند.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
گزارش خطا
Bookmark and Share
X Share
Telegram Google Plus Linkdin
ایتا سروش
عضویت در خبرنامه
نظر شما
آخرین اخبار
کشف و ضبط گوشت شکار غیرمجاز در گرمه
راه اندازی اردوگاه نگهداری و ترک اعتیاد بانوان
صعود تیم «الف» والیبال ساحلی ایران به جمع ۸ تیم برتر
اختتامیه دو جشنواره استانی در سیرجان
نگاهی به فیلم‌های امروز شبکه‌های سیما
تقویت عملیات هوایی اطفای حریق در مازندران با اضافه شدن هواپیمای ایلوشن
بسیج؛ تجلی گفتمان انقلاب و نماد پیوند مردم با نظام اسلامی
۱۰ درصد از ناوگان حمل و نقل بار کشور متعلق به اصفهان
ادامه پایداری جوی و افزایش آلاینده‌ها در هفته اول آذر
پارا وزنه برداران اصفهانی نایب قهرمان کشور
تصفیه خانه تکمیلی فاضلاب بجنورد با ۲۲ درصد پیشرفت فیزیکی در حال اجراست
طلای محیطی زاده در هفتگانه
عوامل بروز خروپف چیست؟
استقبال گرم برخی شهرهای استان از پیکرهای اهالی بهشت
عیادت معاون وزیر ورزش و رئیس فدراسیون اسکیت از ورزشکار آسیب‌دیده
حذف فرزاد چراغی از مرحله حذفی تنیس روی میز المپیک ناشنوایان
امروز؛ آخرین مهلت استعفای داوطلبان انتخابات شورا‌های روستا
۱۰۳ هزار مسکن در اصفهان درمرحله تحویل وتامین زمین
واکنش زلنسکی به توافق پایان دادن به جنگ روسیه و اوکراین
انجام ۶۰ سورتی پرواز برای اطفای حریق در الیت
  • پربازدیدها
  • پر بحث ترین ها
اعلام آمادگی دولت برای اجرای کالابرگ الکترونیک
­کشتی آزاد بازی‌های همبستگی اسلامی؛ ۱ نشان طلا و ۱ برنز ایران در ۲ وزن نخست
حل مشکلات ترافیکی شرق مازندران با ساخت یک پل
سومی ایران در جدول مدالی بازی‌های همبستگی اسلامی تا پایان روز دوازدهم
ماجرای چند ماه هدر رفتن آب
از بلاتکلیفی اردوگاه دانش آموزی خراسانلو تا آب آشامیدنی ارمغان‌خانه
­رحمان عموزاد نخستین آزادکار طلایی ایران
تازه ترین تصاویر حضور وزیر میراث فرهنگی در زنجان
سفر رئیس جمهور به قزوین
پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب درپی درگذشت فرزند حجت‌الاسلام صدیقی
شهادت دو تن از پاسداران در حین آموزش سلاح نیروهای پاسدار جوان
تصویب قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام
شیوه جداسازی یارانه‌های اعضای خانوار تغییر کرد
همکاری ایمیدرو با شرکت روسی برای هوشمندسازی معادن
وزیر دفاع: نباید فولاد و ذوب‌آهن را به اصفهان می‌بردیم
غیرحضوری شدن مدارس ابتدایی چند شهر و روستای استان مرکزی  (۲ نظر)
خط و نشان کشیدن وزیران خارجه آلمان و انگلیس برای روسیه  (۱ نظر)
دورکاری پنجشنبه‌ها در ماه‌های سرد سال در استان‌های خراسان جنوبی، رضوی و شمالی  (۱ نظر)
راه اندازی خط تولید موتور‌های کم مصرف در سمنان  (۱ نظر)
دیپلمات روس: قطعنامه آمریکا درباره غزه بسیار مبهم است  (۱ نظر)
جامعه ایران در آستانه ورود به «سیاه‌چاله جمعیتی»  (۱ نظر)
ادامه خدمت‌رسانی به سیل‌زدگان هزارانی  (۱ نظر)
استقبال ترامپ با تشریفاتی کم‌سابقه از ولیعهد عربستان  (۱ نظر)
رکوردشکنی پالایشگاه گاز شهید هاشمی‌نژاد در تأمین انرژی شمال شرق کشور  (۱ نظر)
کاهش ۴ میلیون لیتری مصرف روزانه گازوئیل  (۱ نظر)