• شهروند خبرنگار
  • شهروند خبرنگار آرشیو
امروز: -
  • صفحه نخست
  • سیاسی
  • اقتصادی
  • اجتماعی
  • علمی و فرهنگی
  • استانها
  • بین الملل
  • ورزشی
  • عکس
  • فیلم
  • شهروندخبرنگار
  • رویداد
پخش زنده
امروز: -
پخش زنده
نسخه اصلی
کد خبر: ۲۸۳۱۳۸۳
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۲ مهر ۱۳۹۹ - ۰۷:۴۵
کیش » سیاسی
جزیره کیش؛

پنجم صفر؛ شهادت حضرت رقیه (س)

روز پنجم صفر یادآور تلخی خاطرات اسرای کربلا و سالروز شهادت حضرت رقیه (س) در خرابه شهر شام است.

پنجم صفر؛ شهادت حضرت رقیه (س)به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز کیش، حضرت رقیه علیها السلام فرزند امام حسین علیه السلام امام سوم شیعیان است.
 
ولادت حضرت
درباره سال و محل ولادت آن حضرت در منابع تاریخی چیزی به ثبت نرسیده است، مگر در یک مورد که ولادت ایشان را بین سال پنجاه و هفت و پنجاه و هشت هجری در مدینه ذکر کرده اند (ربانی خلخالی، 1379: 219).

سن حضرت
درباره سن حضرت نیز در منابع تاریخی اختلاف است:
1. برخی ایشان را سه ساله معرفی کرده اند (طریحی، بی تا: 136؛ شاه عبدالعظیمی، 1411: 179) و سال ولادت ایشان را سال پنجاه و هشت دانسته اند.
2. برخی ایشان را چهار ساله دانسته اند (طبری، 1426: 2/ 179) و بر این باورند که آن حضرت در سال پنجاه و هفت به دنیا آمده است.
پس از عماد الدین طبری در کتاب کامل بهایی، ملاحسین واعظ کاشفی در روضةالشهدا - که نسبت به کامل بهایی کتابی ضعیف تر است - مطالب طبری را با تفصیلی بیشتر مطرح می کند؛ اما همچنان نامی از کودک نمی برد و او را چهار ساله ذکر کرده و محل وفاتش را کوشک (کاخ) یزید می داند (واعظ کاشفی سبزواری، 1372: 87؛ محمدی ری شهری، 1391: 1/149).
با توجه به آن که منابع ذکر شده در مورد دوم قدیمی ترند و کامل بهایی مربوط به قرن هشتم و روضة الشهدا مربوط به قرن دهم هجری هستند، نتیجه می گیریم که حضرت در زمان وفات، چهار ساله بوده است.
 
شهادت حضرت

درباره شهادت آن حضرت، همه منابع اتفاق نظر دارند و سال وفات ایشان را ماه صفر سال 61 هجری نوشته اند؛ اما این که در کدام روز از ماه صفر، محل اختلاف است:
1. دسته ای از منابع، روز شهادت آن حضرت را پنجم صفر ذکر کرده اند (نیشابوری، 1389: 34).
2. دسته ای دیگر، ده صفردانسته اند (ربانی خلخالی، 1377: 219).
اما در منابع تاریخی معتبر، درباره تاریخ دقیق شهادت آن حضرت به زمانی مشخص اشاره نشده است. بنابراین می توان گفت شهادت ایشان در ماه صفر سال 61ق رخ داده، ولی درباره این که در کدام روز از ماه صفر، به سبب غیر معتبر بودن هر دو دیدگاه، تاریخ دقیقی در دست نیست.
 
پنجم صفر؛ شهادت حضرت رقیه (س)
 
محل شهادت حضرت

درباره محل شهادت آن حضرت دو دیدگاه وجود دارد:
1. برخی منابع، آن را خرابه شام ذکر کرده اند:
... منقول است که طفلی از حضرت امام حسین علیه السلام در خرابه شام، از دیدن سر پدر بزرگوارش به شهادت رسید. (یزدی خراسانی، بی تا: 2/171؛ ارجستانی، 1374: 161)
2. دسته ای دیگر از منابع، محل شهادت ایشان را خانه یزید بیان کرده اند:
روایت شده که وقتی آل الله و آل رسول او در شهر شام بر یزید واردشدند، وی خانه ای را به آنها اختصاص داد و آنها در آن، به سوگواری پرداختند. (طریحی، بی تا: 136؛ طبری، 1426: 2/179)
به نظر می رسد از آن جایی که منابع ذکر شده در دیدگاه دوم _ به سبب قدمت _ معتبرند، شهادت حضرت در خانه یزید رخ داده است.

چگونگی شهادت حضرت
درباره چگونگی شهادت نیز دو دیدگاه وجود دارد:
1. بلافاصله با دیدن سر بریدۀ پدر جان داد:
سری دید در آن طبق نهاده، آن سر را بر داشت و نیک در آن نگریست. سر پدر خود را بشناخت. آهی از سینه بر کشید و روی در روی پدر مالید و لب خود بر لب وی نهاد و فی الحال، جان شیرین بداد. (طریحی، بی تا: 136؛ واعظ کاشفی سبزواری، 1382: 389)
2. چند روز پس از دیدن سر بریدۀ پدر به شهادت رسید. (طبری، 1426: 2/179).
منابع ذکر شده در هر دو دیدگاه مربوط به قرن ششم و هشتم هجری هستند؛ ولی از آن جا که منبع ذکر شده در دیدگاه دوم قدیمی ترند، باید پذیرفت که حضرت رقیه چند روز پس از دیدن سر بریدۀ پدر به شهادت رسیده است.
بنابراین شهادت آن حضرت، در ماه صفر سال 61 هجری، در خانه یزید و چند روز پس از دیدن سر بریدۀ پدربزرگوارش بوده است.
 
پنجم صفر؛ شهادت حضرت رقیه (س)
 
عمه، بابایم کجاست؟
اسارت دشوار و یتیمی دردی عمیق است. یک سه ساله، چگونه می تواند تمام رنجِ تشنگی و زخم تازیانه اسارت و از آن بدتر، درد یتیمی را به جان بخرد، آن هم قلب کوچکِ سه ساله ای که تپیدن را از ضربانِ قلب پدر آموخته و شبی را بی نوازش او به صبح نرسانده است. امّا... امّا او رقیه حسین است و بزرگی را هم از او به ارث برده است. رقیه پس از عاشورا، پدر را از عمه سراغ می گیرد و لحظه ای آرام ندارد، با نگاه های کنجکاوش از هر سو ـ تمام عشقش ـ پدرش را می جوید و سکوتِ عمه، سؤال او را بی جواب می گذارد و او باز هم می پرسد: «عمه، بابایم کجاست؟...»

لحظه های بی قرار

این جا خرابه های شام، منزل گاه اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است. رقیه با اسیران دیگر وارد خرابه می شوند، اما دیگر تاب دوری ندارد. پریشان در جست و جوی پدر است. امشب رقیه، فقط پدر و نوازش های پدر را می خواهد. امشب رقیه علیهاالسلام است و عمه، امشب رقیه علیه السلام است و سر بابا، امشب ملائک آسمان از غم دختر حسین علیه السلام در جوش و خروشند، امشب شب وداع رقیه علیهاالسلام و زینب علیهاالسلام است. او در آغوش عمه، بوی پدر را به یاد می آورد و دستان پر مهر او را احساس می کرد.

گل نازدانه پدر

رقیه ...رقیه نجیب! ای مهتاب شب های الفت حسین! ای مظلوم ترین فریاد خسته! گلِ نازدانه پدر و انیس رنج های عمه!
رقیه... رقیه کوچک! ای یادگار تازیانه های نینوا و سیل سیلی کربلا! دست های کوچکت هنوز بوی نوازش های پدر را می داد، و نگاه های معصوم و چشمان خسته ات، نور امید را به قلب عمه می تاباند.
رقیه... رقیه صبور! بمان، که بی تو گلشن خزان دیده اهل بیت، دیگر بوی بهار را استشمام نخواهد کرد، تو نوگل بهشتی و فرشته زمینی، پس بمان که کمر خمیده عمه، مصیبتی دیگر را تاب نخواهد آورد.
 
پنجم صفر؛ شهادت حضرت رقیه (س)

غربتِ خرابه

یا رب امشب چه شبی است. در و دیوار فرو ریخته این خرابه غزل کدامین خداحافظی را می سرایند؟ زینب، این بانوی نور و نافله های نیمه شب، دستی به آسمان دارد و دستی بر سر رقیه؛ بخواب عزیز برادرم!
باز هم رقیه علیهاالسلام و گریه های شبانه، باز هم بهانه بابا و بی قراری هایش، و این بار شامیان چه خوب پاسخ بی قراریِ رقیه علیهاالسلام را می دهند و سر حسین علیه السلام را نزد او می آورند.
آن شب، هیچ کس توان جدا کردن رقیه علیهاالسلام را از سرِ بابا نداشت. تو با سرِ بابا چه گفتی؟ چشم های پدر، کدامین سرود رفتن را برایت خواند که مانند فرشته ای کوچک، از گوشه خرابه تا عرش اعلا پر کشیدی و غربتِ خرابه را برای عمه به جای نهادی.

متاب ای ماه، متاب!

امشب، غم گین ترین ماه، آسمان دنیا را تماشا می کند. آسمان! چه دل گیری امشب، گویی غم مصیبتی به گستردگی زمین، قلبت را می فشرد. امشب فرشته های سیاه پوش، بال در بال هم، فوج فوج به زمین می آیند و ترانه غم می سرایند. در و دیوار خرابه، از اندوه زینب علیهاالسلام ، بر سر و سفیر می کوبند. امشب چشمه های آسمان، از گریه خونین زینب علیهاالسلام ، خون می بارد و چهره زمین از وسعت اندوه، تاریک است. متاب امشب ای ماه، متاب! هیچ می دانی، امشب گیسوان پریشانِ رقیه، به خواب کدامین نوازش رفته است؟ متاب که دردهای آشکار بسیار است. متاب که زخم های بی شمار بسیار است. متاب که دل پر شرار زینب علیهاالسلام به شراره جدایی نازنینی دیگر، در سوز و گداز است. متاب که امشب خرابه شام، از داغ سه ساله گل حسین، تیره ترین خرابه دنیاست. متاب ای ماه، متاب!

آرام نازنین عمه

آرام نازنین عمه! آرام، مبادا شامیان صدای گریه و بی تابی دختر حسین را بشنوند. این خرابه کجا و آغوش گرم و نوازش های مهربان بابا کجا؟ این سر بریده بابا و این دختر کوچک حسین. هر چه می خواهد دل تنگت، بگو. بابا، امشب به مهمانی دلِ بی قرارت آمده، بگو از سیلی خوردن ها و تازیانه ها و آتش خیمه های عصر عاشورا. بگو از درد غربت و محنت غریبی، بگو از صورت های نیلی و اسیری و بیابان های بی رحمی. بگو از بی شرمی یزیدیان و کوفیان سست پیمان و استقبال شامیان، آرام، نازنین عمه! آرام. اکنون تو، به مهمانی بابا می روی. سفر به سلامت!
 
پنجم صفر؛ شهادت حضرت رقیه (س)
 
اندوه هجرت

امشب به وعده گاه نخستین باز می گردی. آن جا پدر و ملائک، به اشتیاق، در انتظار تو هستند. امشب آسمان گرفته و تاریک است و باد خزان غبار مرگ می پاشد. گریه امان اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را بریده است و عشق از غم این هجران، و اندوه هجرت تو گل تازه شکفته و معطری که در قلب بهار می پژمرد، زار می نالد، آرام و قرار زینب علیهاالسلام ، رفته است. سرانجام آن لحظه فرا رسید و رقیه علیهاالسلام کوچک زینب، از خاک تا افلاک پر کشید.

تو را چه بنامم

تو را چه بنامم، که ناب تر از شبنم های صبح گاه بر گلبرگ تاریخ نشسته ای. تو را چه بسرایم که آوازه برکت و کرامتت، موج وار، همه دل ها را به تلاطم در آورده است. تو را چه بنامم که بیش از سر بهار در آغوش بابا، طعم زندگی را نچشیدی و مانند او، غریبانه از غربت این غریبستان خاکی بار سفر بستی. پس سلام بر تو، روزی که به عالم خاکی گام نهادی و روزی که به افلاک پر کشیدی.

رقیه در کربلا

از لحظه ورود کاروان به کربلا، رقیه لحظه ای از پدر جدا نمی شد، شریکِ غم ها و مصیبت های او بود و با دیگر یاران امام از درد تشنگی می سوخت. یکی از افراد سپاه یزید می گوید:
من در میان دو صف لشکر ایستاده بودم، دیدم کودکی از حرم امام حسین علیه السلام بیرون آمد، دوان دوان خود را به امام رسانید، دامن آن حضرت را گرفت و گفت: ای پدر، به من نگاه کن! من تشنه ام. این تقاضای جان سوز آن دختر تشنه کام و شیرین زبان، چون نمکی بر زخم های دل امام بود و او را منقلب کرد، بی اختیار اشک از چشمان اباعبداللّه علیه السلام جاری گردید و با چشمی اشک بار فرمود: «دخترم، رقیه! خداوند تو را سیراب کند؛ زیرا او وکیل و پناه گاه من است.» پس دست کودک را گرفت و او را به خیمه آورد و او را به خواهرانش سپرد و به میدان برگشت.

رقیه در راه شام

کاروان کربلا، از کوفه راهی شام شد، همان کاروانی که اهل بیت پیامبر بودند و به اسیری از کربلا آورده شده بودند، در بین راه که سختی و مشکلات بر رقیه کوچک فشار آورده بود، شروع به گریه و ناله کرد. یکی از دشمنان چون آن فریاد و ضجه را شنید، به رقیه علیهاالسلام گفت: ای کنیز، ساکت باش؛ زیرا این با گریه تو ناراحت می شوم. آن حضرت بیشتر اشک ریخت، بار دیگر آن نامرد گفت: ای دختر خارجی، ساکت باش. حرف های زجر دهنده آن مرد، قلب رقیه علیهاالسلام را شکست، رو به سر پدر فرمود: ای پدر! تو را از روی ستم و دشمنی کشتند و نام خارجی را هم بر تو گذاردند، پس از این جمله ها، آن دشمن خدا، غضب کرد و با عصبانیت رقیه را از روی شتر بر زمین انداخت.

رقیه در خرابه شام

بعد از ورود اهل بیت امام حسین علیه السلام به شام، آنان را در خرابه ای نزدیک کاخ سبز یزید جای دادند. روزها آفتاب و شب ها، سرما به شدت آنان را اذیت می کرد. علاوه بر آن، نگاه مردم شام که به تماشای خرابه نشینان می آمدند، داغی جان سوز بود. روزی حضرت رقیه علیهاالسلام ، به جمع شامیان که در حال برگشتن به خانه های خود بودند، اشاره کرد و ناله ای دردناک از دل برآورد و به عمه اش گفت: ای عمه، اینان کجا می روند؟ آن حضرت فرمود: ای نور چشمم اینان ره سپار خانه و کاشانه خود هستند. رقیه گفت: عمه جان مگر ما خانه نداریم، و زینب علیهاالسلام فرمود: نه، ما در این جا غریبه هستیم و خانه ای نداریم، خانه ما در مدینه است. با شنیدن این سخن، صدای ناله و گریه رقیه بلند شد.

رقیه و خواب پدر

سختی های اسارت، رقیه علیهاالسلام را به شدت می رنجاند و او یک سره بهانه بابا را می گرفت، شبی در خرابه شام و در خواب، پدر را دید، چون از خواب برخاست و چشم گشود، خود را در خرابه یافت و از پدر نشانی ندید. از عمه سراغ پدر را گرفت و زینب علیهاالسلام بسیار گریه کرد و رقیه علیهاالسلام نیز با عمه گریست. آن شب باز صدای عزاداری زنان اهل بیت بلند شد؛ مجلسی که نوحه سرایش رقیه علیهاالسلام بود. از سر و صدای اهل بیت، یزید از خواب بیدار شد و پرسید چه خبر است؟ به او خبر دادند که کودکی سراغ پدرش را گرفته است. یزید دستوری داد، سر پدرش را برای او ببرند.
این دستور یزید نشان از رذالت و شقاوت طینت او بود و برگی دیگر از دفتر مظلومیت های بی شمار اهل بیت را گشود.

پرواز به سوی پدر

وقتی به دستور یزید، سر پدر را برای رقیه علیهاالسلام آوردند، رقیه سر را در بغل گرفت و عقده های دل را باز کرد و هر چه می خواست با سر بابا گفت. آن شب رقیه علیهاالسلام ، گم شده خود را یافته بود، اما بی نوازش و آغوش گرم. پس لب هایش را بر لب های بابا گذاشت و آن قدر گریست تا جان به جان آفرین تسلیم کرد. پشت خمیده زینب علیهاالسلام شکست، رو به سر برادر فرمود: آغوش بگشا که امانتت را باز گرداندم. دیگر کسی ناله های شبانه رقیه علیهاالسلام را در فراق پدر نشنید.

وداع زینب علیهاالسلام با رقیه علیهاالسلام

وقتی کاروان اسیران کربلا، به مدینه بر می گشت، غمی جان کاه وجود زینب علیهاالسلام را می آزرد؛ چگونه از خرابه و شام دل بکند؟ نو گلی از بوستان حسین علیه السلام در این خرابه آرمیده، شام بوی رقیه علیهاالسلام را می دهد، رقیه ای که یادگار برادر بود و نازدانه پدر و در دست زینب علیهاالسلام امانت. زینب علیهاالسلام بی رقیه چگونه به کربلا و مدینه وارد شود؟ غم سراسر شام را گرفته و گریه ها، باز هم سکوت شهر را در هم شکسته است.

راز دل با پدر

هنگامی که در خرابه شام، سر پدر را نزد رقیه علیهاالسلام آوردند، آن دختر کوچک بسیار گریست و سخنانی بر زبان آورد که شیون اهل بیت علیه السلام را بلند کرد و آتش بر دل زینب علیهاالسلام نشاند:
پدر جان! کدام سنگ دلی سرت را برید و محاسن تو را به خون پاکت خضاب کرد؟
پدر جان! چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ پس از مادر از غم فراق او به دامان تو پناه می آوردم و محبت او را در چشم های تو سراغ می گرفتم، اکنون پس از تو به دامان که پناه برم؟
پدر جان! پس از تو چه کسی نگهبان دختر کوچکت خواهد بود، تا این نهال نو پا به بار بنشیند؟
پدر جان! پس از تو چه کسی غم خوار چشم های گریان من خواهد بود؟
پدر جان! در کربلا، مرا تازیانه زدند، خیمه ها را سوزاندند، طناب بر گردن ما انداختند و بر شتر بی حجاز سوار کردند و ما را اسیران از کوفه به شام آوردند.

شام، حرم یادگار حسین علیه السلام

رقیه کوچک و یادگار حسین علیه السلام ، پس از رحلت در خرابه شام، همان جا مدفون گردید، کم کم مقبره ای به روی قبر بی چراغ او ساخته شد و بارگاهی برای عاشقان شد. حرمش، میعادگاه عاشقان دل سوخته اباعبداللّه است. بوی حسین، از هر گوشه اش روح و جان را می نوازد. نیازمندان، دست حاجت به سویش دراز می کنند و خسته دلان بار سنگین دل را در کنار او می گشایند. زیارت حرم و بارگاهش آرزوی هر دل داده ای است.
 
 

شهادت حضرت رقیه در سروده شاعران:

سوختم ز آتش هجر تو پدر تب کردم            روز خود را به چه روزی بنگر شب کردم
تازیانه چو عدو بر سر و رویم می زد              ناامید از همه کس روی به زینب علیهاالسلام کردم
 
 
 
 
منابع
- ابن حیون، نعمان بن محمد (1409ق)، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار، قم، جامعه مدرسین.
- ابن زید بیهقی (ابن فندق) (1385ش)، لباب الانساب و الالقاب و الاعقاب، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی.
- ابن شهر آشوب، محمد بن علی (1376ق)، المناقب، نجف، المکتبة الحیدریة.
- ابن طاووس، علی (1385)، اللهوف علی قتلی الطفوف، قم، انتشارات مؤمنین.
- ابن مهنا، احمد بن محمد (1379ش)، التذکرة فی الانساب المطهرة، قم: کتابخانه آیت الله مرعشی.
- ابن شهر آشوب، محمد بن علی (بی تا)، المناقب آل ابی طالب، بیروت، انتشارات دارالاضواء.
- ابومخنف، لوط بن یحیی بن سعید (1367ش)، مقتل ابی مخنف(وقعة الطف)، بی جا، مؤسسه نشر اسلامی.
- اربلی، علی بن ابی الفتح (1327ق)، کشف الغمة فی معرفة الائمه، نجف، المکتبة الحیدریه.
- ارجستانی، محمد حسین (1374ش)، انوار المجالس، تهران، اسلامیه.
- امین، سید محسن (1389ش)، تقویم شیعه، تهران، انتشارات دلیل ما
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
گزارش خطا
Bookmark and Share
X Share
Telegram Google Plus Linkdin
ایتا سروش
عضویت در خبرنامه
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
رور خاص وروصه ونوحه همهبنام رقیه وبقیه اسرا وشهداگمنامند
نظر شما
آخرین اخبار
کشور، با همراهی مردم و نیروهای مسلح، پیروز جنگ ۱۲ روزه شد
سقوط با موتور سیکلت به دره در جاده وردیج
کشف سوخت قاچاق در آب‌های ساحلی خوزستان
رشد اقتصادی خراسان جنوبی با فرآوری محصولات معدنی در داخل استان
موافقت با استقرار ۴۲۹ واحد صنعتی در زنجان
نصب سقاخانه‌های جدید به یاد شهدای اقتدار در زنجان
تقویم روز و اوقات شرعی گیلان، ۱۷ آبان ۱۴۰۴
تقویم و اوقات شرعی شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۴ به افق قم
برداشت سیب‌زمینی از اراضی کشاورزی شهرستان ابهر
پیروزی استقلال بجنورد در والیبال دسته اول کشور
ورزشی‌های شانزدهم آبان ماه در استان سمنان
بررسی قضایی حادثه خودسوزی جوان اهوازی
آسمان صاف تا قسمتی ابری در چهارمحال و بختیاری
سقوط پاراگلایدر در منطقه جنگلی سوردار نور
بابل فاتح جایزه بزرگ والیبال دودانگه
نمایشگاه رنگارنگ پاییزه با دست پُر به مهران آمد
پیروزی خانگی شوکاشور آمل 
آغاز ثبت‌نام رویداد سرمایه‌گذاری پویانمایی کوتاه
شکار حیوانات با دوربین تله‌ای در متراکم‌ترین جنگل مازندران
جشنواره مجسمه‌های شنی در ساحل خلیج فارس
  • پربازدیدها
  • پر بحث ترین ها
مهارت‌افزایی نیروی کار، مؤثر در رشد اقتصادی و عدالت آموزشی
رونمایی از مجسمه زانوزنندگان برابر ایران
ساکنان و گردشگران کیش مهمان ویژه برنامه محفل
تیم ایران به مصاف میزبان می‌رود
درخشش آذربایجان‌شرقی در پدافند غیرعامل
تقویم و اوقات شرعی جمعه ۱۶ آبان ۱۴۰۴ به افق قم
آغاز دوره میکرو رسانه همارسا از مخاطب منفعل تا روایتگر فعال
یکطرفه شدن جاده چالوس از بعدازظهر امروز جمعه
ضرورت تعامل و همکاری‌ صداوسیما با حوزه‌های علمیه
تقویم روز و اوقات شرعی گیلان، ۱۶ آبان ۱۴۰۴
برپایی کاروان سلامت در مایان 
دست‌اندازی بانک‌های‌ناتراز به‌منابع بانک‌مرکزی باید متوقف شود
دیدار رئیس سازمان حفاظت محیط زیست با دبیر کل سازمان ملل
مربی ایتالیایی جدید تیم ملی فوتبال رونمایی شد
ایران اعتراف ترامپ را در مجامع بین المللی پیگیری می‌کند
سه نفر با اهدای عضو مرحومه مبینا حمصیان به زندگی بازگشتند  (۲ نظر)
شرایط دریافت مجدد وام اشتغالزایی و مشاغل خانگی اعلام شد  (۲ نظر)
تقویت نظام مدیریت زمین برای مقابله با زمین‌خواری و تخریب محیط زیست  (۲ نظر)
آغاز همکاری سازمان راهداری و پلیس‌راه برای شناسایی هزار نقطه پرخطر  (۲ نظر)
تأکید چین بر گسترش مناسبات اقتصادی با روسیه  (۲ نظر)
حقوق کارکنان باید مستقیم به حسابشان واریز شود  (۱ نظر)
والیبال ایران عزادار شد؛ صابر کاظمی درگذشت  (۱ نظر)
لزوم اجرای روش‌های نوین در دامداری‌های کردستان  (۱ نظر)
پزشکیان: مساجد بهترین کانون ساماندهی امور اجتماعی هستند  (۱ نظر)
سخنگوی سپاه: برای شکست سنگین‌تر دشمن آماده شده‌ایم  (۱ نظر)
جنگ نامتقارن؛ کابوس آمریکا در صورت تهاجم به ونزوئلا  (۱ نظر)
واکنش محیط‌زیست هرمزگان به کشتن الاغ‌ها  (۱ نظر)
نیروهای مسلح ایران قوای ناتو را شکست دادند   (۱ نظر)
نصب ۱۳ کیلومتر نیوجرسی در محور‌های مواصلاتی ایلام  (۱ نظر)
ده‌ها هزار غیرنظامی در سودان کشته شدند  (۱ نظر)