در برنامه بدون تعارف مطرح شد؛
مصطفی پورمحمدی: فساد مانع پیشرفت کشور است
حجت الاسلام مصطفی پورمحمدی نامزد چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در برنامه امشب بدون تعارف گفت:فساد مانع پیشرفت کشور است و کسانی که از اوضاع جاری نانشان در روغن است، در ۶ ماه اول دولتم از دستم ناراحت خواهند شد.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما حجت الاسلام مصطفی پورمحمدی نامزد چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در برنامه بدون تعارف امشب،(۳ تیر ماه) از شبکه دو سیما حضور یافت.مصطفی پورمحمدی در پاسخ به پرسشی در این برنامه گفت: کسانی که از اوضاع جاری نانشان در روغن است، در ۶ ماه اول دولتم از دستم ناراحت خواهند شد.شرح این گفتگو:
سؤال: سؤال تکراری است، اما در شروع بفرمایید که چه شد وارد میدان انتخابات شده اید؟
پورمحمدی: در جامعه یک مقدار احساس سردی ایجاد شده است. هر کس میتواند یک شور و نشاطی، گرمی به انتخابات بدهد، وظیفه اش است و مهمتر از همه بتواند که تحول ایجاد کند. من احساس مسئولیت میکنم و میخواهم خودم را به مردم عرضه کنم، اگر این توفیق و تقدیر الهی و عنایت و انتخاب مردم باشد، تمام توانایی و تجربه و استعداد و البته اراده و جزم و جسارتهای کاری که فکر میکنم در این مرحله به شدت مورد نیاز است، در خدمت مردم قرار بدهم.
سؤال: اگر بخواهید به عملکرد گذشته خودتان انتقادی داشته باشید آن چه است؟
پورمحمدی: هیچ کس نمیتواند به خودش نمره بیست بدهد، میگویند دیکته نانوشته غلط ندارد. من هیچ وقت نمره بالا به خودم نمیدادم، چون هم انتظار از خودم خیلی زیاد بوده است، هم انتظار مردم زیاد است. ولی واقعیت اینست که مردم ناراضی هستند، شما از اوضاع راضی هستید؟
سؤال: من اجازه اظهارنظر ندارم در عنوان مجری.
پورمحمدی: واقعاً این حس عمومی است، ما باید کاری کنیم که رضایت مردم جلب شود، باید مردم را از این فضا خارج کنیم، همه ما هم در ایجاد نارضایتی شریک هستیم و نمیتوانیم خودمان را تبرئه کنیم. ولی باید تلاش کنیم، جبران کنیم و از تجربههای خودمان خوب استفاده کنیم برای احساس آرامش و بخصوص رضایت و خرسندی مردم.
به مبارزه با فساد و شفافیت به شدت اعتقاد دارم
سؤال: اگر پیروز انتخابات شوید، فکر میکنید در شش ماهه نخست کارتان چه گروه یا گروههایی بیشتر از عملکرد شما انتقاد میکنند، بابت چه اقدامی؟
پورمحمدی: من فکر میکنم، چون با توجه به تجربیات مدیریتی و بخصوص مبارزه با فساد و شفافیتی که به شدت به آن اعتقاد دارم، فکر میکنم آنهایی که از این وضع جاری نانشان در روغن است، خیلی از دست من ناراحت شوند. باندهای رانت خوار و باندهای مافیایی، آنهایی که تحریم را جوری ترتیب میدهند با خودشان و مسائل شان تنظیم میکنند که سود زیادی برای آنها باشد. فکر میکنم میتوانم از مثال وی پی ان فروشها استفاده کنم، البته نه فقط وی پی ان فروشی در بحث اینترنت که یک بازار مکاره و بازار مافیای بسیار بزرگی شده است و کیسه خیلی از مردم را دارد خالی میکند و مشکلات امنیتی هم برای ما ایجاد کرده است، اینترنت ما را هم کند کرده است. وی پی ان فروشی در خودرو، در دارو، در فوتبال، حتی در سیاست و انتخابات، یعنی این مدل سوءاستفاده که این فوق العاده هم برای مردم آزاردهنده است و هم مانع کار پیشرفت کشور است. حتماً این جریانات از حضور من ناراحت خواهند شد، بخصوص که من این میدان را تجربه کرده ام، مدیریت کرده ام.
سؤال: درباره خانواده، اموال و داراییهای شما به مردم توضیح میدهید؟
پورمحمدی: ببینید من چهار بار تقریباً تا الان فکر میکنم حداقل، تمام گزارش اموال خودم را با جزئیات آنها، خودم و اعضای خانواده ام را داده ام. فکر میکنم ۲۰ سال گذشته که محاسبه میکنم هیچ چیز در زندگی ما، مثلاً جزئیاتی مثل برخی لوازم خانه، خانه، همان مقداری که بوده است، یک ماشین داشته ایم، عوض کرده ایم، چیز دیگری باغی، ملکی، ویلایی، نه، نهایتاً پاداش خدمت مان را که به ما دادند، همان را به بچه هایمان داده ایم و تشویق شان کرده ایم که بگذارند در بازار بورس، بخاطر اینکه تشویق شوند، کار بازار سرمایه که هر بلایی که به سر همه آمده است، به سر بچههای ما آمده است، فقیر نیستیم، ولی زندگی متوسطی دارم، راضی هستم و الان با حقوق بازنشستگی زندگی میکنم. میتوانستیم جمع کنیم ولی این ایام اخیر واقعاً خیلی سخت شده است، برای ما که طبق حقوقهای خوب بازنشستگی هستیم.
سؤال: یعنی پس انداز خاصی ندارید؟
پورمحمدی: هیچی، یعنی من اگر یک ماه حقوقم نرسد، خانم من بعضی از وقتها پانزدهم و بیستم حتی همین ماه به من گفته است که نمیرسیم. من الان میفهمم که حقوق بگیران پایین تازه من بهتر از آنها هستم و بازنشستهها چه میآید، یعنی تا الان احساس روشنی نداشته ام.
سؤال: تازه اجاره خانه هم ندارید؟
پورمحمدی: اجازه خانه ندارم، یعنی این مسئله خیلی مهم است، دردی است که همه باید لمس کنیم تا لمس نکنیم نمیفهمیم.
سؤال: فرزندان شما دارایی خاصی ندارند؟
پورمحمدی: نه یکی شان وضع شان خوب است بخاطر پدر شوهرش و بستگان شان، نه از خود ما ضعیفتر هستند و من سعی کرده ام که همه فرزندان من در فضای متعادل عرفی زندگی کنند. هیچکدام از بچههای ما شغل دولتی ندارند، من حتی هیچ کدام از بستگان خودم را در حوزهای که کار کرده ام نبرده ام تا الان.
سؤال: یعنی حتی یک نفر را هم نبرده اید استخدام کنید؟
پورمحمدی: فکر میکنم از اول انقلاب تا الان نه. حتی یاد آن دو پسرعموهایم که شهید شدند و برادرخانم من بودند آمدند مدتی بدون اینکه حقوق به آنها بدهم در دادستانی اول انقلاب به من کمک کردند.
سؤال: تجربه مدیریتی و سیاسی که داشتید، تا الان بین دو راهی تصمیم سخت و محبوبیت بین مردم قرار گرفته اید؟
پورمحمدی: دوگانه بر ما درست نکن که نمیدانم تصمیم سخت و محبوبیت. در واقع مهم تصمیم درست گرفتن است، خدا هم بقیه اش را درست میکند. بعضی وقتها شده است در اوایل خیلی به من فشار میآید، هجمه ها، شایعات، فضای مجازی که علیه ما درست میشود، ولی خیلی از وقتها راضی بوده ام، کارم را درست انجام داده ام، بعد یواش یواش احساس میکنم نه، آن رحمت الهی دارد شامل حال من میشود، این را خودم به عیان میبینم، لطف خدا را، الحمدالله.
سؤال: فکر میکنید مردم درباره شما چه فکری میکنند و آن ویژگی که از شما در ذهن مردم برجسته است چه است؟
پورمحمدی: الان بعنوان مدیر جدی، قاطع، جسور و اینها حس میکنم چنین برآوردی دارند، لبخند هم کم میزند، درست است، ولی مهمتر آن است که مردم آینده برای من اگر این مسئولیت بعهده من بیاید چه فکر میکنند. آیا میگویند مصطفی پورمحمدی تمام تجربه، احساسات، عواطف، قدرت، ظرفیتهای خودش را صادقانه و خالصانه برای ما به کار گرفت، زندگی ما خوب شود، ما شاد شویم، مشکلات ما برطرف شود، برای من آن مهم است که چنین تصویری در ذهن مردم ایجاد شود.
سؤال: اگر بخواهید شبههای که از شما در ذهن مردم شکل گرفته است را برطرف کنید چه میگویید؟
پورمحمدی: نمیدانم، شما باید بگویید چه شبهه ای، ببینید همه مسئولین خیلی شبهه و سؤال دور و برشان است، ما هم میبینیم، این طرف و آن طرف هم بحث میشود.
سؤال: مثلاً جدا شدن شما از دولت نهم؟
پورمحمدی: من وزیر کشور دولت نهم بوده ام و خیلی هم فعال بوده ام، خیلی، من جدا نشده ام، به من توصیه کردند برای حرمت خودت استعفاء بده، گفتم آخه من فکر میکنم موفق هستم، فضای عمومی حتی در دولت هم نسبت به من اقبال زیادی بود. به من گفتند بیا جای دیگر و کار دیگری بپذیر، من گفتم نه، اگر در این موقعیت فکر میکنید خیلی مناسب نیست که ادامه بدهم، خب نه، ولی رفاقت مان برقرار است و ما تا الان هم با آقای احمدی نژاد رفاقت مان برقرار است، تازگیها هم آمده اند مرکز اسناد، با هم گپ و گفتی با هم داشتیم، چند ماه قبل بود و من با هیچ کس کینه و بغض و نمیدانم جدایی و دوری را دوست ندارم.
سؤال: چند سال بعد حضور شما در دولت یازدهم آن هم باز یک عده تعجب کردند؟
پورمحمدی: اشکالی دارد؟
سؤال: نه، یک عده تعجب کردند شاید در ذهن شان باشد که چه شد شما رفتید با دولت یازدهم همکاری کردید؟
پورمحمدی: درست است به هر حال دولت یازدهم با گرایشها و برخی از شعارها و حمایتهایی که میشد طبعاً یک مقداری شاید به تیپ ما همخوانی نداشت بخصوص که من آن زمان احتمال کاندیداتوری من مطرح بود و نامزدی من در انتخابات که آخر کار ثبت نام نکردم. علت این بود که من رییس سازمان بازرسی بودم، وزیر دادگستری هم باید رییس قوه قضائیه معرفی کند. من هم مخالف بودم، خیلی اصرار شد، رفت و آمد شد، از دولت با من تماس گرفتند از قوه قضائیه هم اصرار داشتند، آخر کار هم به استخاره منجر شد و دیدم باید تسلیم شوم، البته با تمام انرژی، من در دولتها تمام انرژی خودم و وقت و استعداد خودم را بدون مسامحه و مجامله در خدمت گذاشتم و البته باز هم آن دولت فعالیت من را تحمل نکرد، پس از یک دوره من کنار گذاشته شدم و دعوت نشدم و از این حرفها زیاد است.
سؤال: فکر میکنید چه زمانی بازنشسته میشوید و برای آن دوران چه برنامهای دارید؟
پورمحمدی: از کار اداری مگر میشود بازنشسته شد، قانون اداری میگوید سن خدمت این است، ما هم سن خدمتی مان ما از ۴۰ سال. عادی بازنشستگی و این حرف ها. آدمی که دغدغه داشته باشد مگر بازنشسته میشود، برای ما آخوندها و روحانی ها، بازنشستگی معنا ندارد، تازه وقتی پا به سن میگذاریم و یک مقداری جا افتاده میشویم، تازه مراجعات سمت ما میآید. مردم مشکل دارند، گرفتاری دارند، دعوا دارند، واقعاً روحانیت خیلی نقش عظیمی دارد، از این جهت بازنشستگی برای ما معنا ندارد، تازه احساس مسئولیت ما و دغدغه مندی ما بیشتر است، اگر این کاری که مردم ما را شایسته بدانند و انتخاب کنند که دیگر دنیای جدیدی آغاز میشود.
رؤسای جمهور تکالیف زیادی دارند ولی اختیارات شان بعضاً مشکوک است
سؤال: فکر میکنید اختیارات کافی قانونی برای انجام وظیفه بعنوان رییس جمهور در ایران را دارید؟
پورمحمدی: ببینید یکی از مشکلات الان رؤسای جمهور ما همین است، تکالیف خیلی زیادی دارند ولی اختیارات شان بعضاً مشکوک است، مبهم است، تداخل شده است، برخی نهادها، شوراها، اینها را به نحوی تحت الشعاع قرار داده است، بعضی از اوقات مجلس میآید درمورد رییس جمهور و رییس جمهور را در فعالیت هایش عقیم میگذارد. من فکر میکنم یکی از عوامل موفقیتهای ما این است که قدرت را به دولت و رییس جمهور برگردانیم و من مصمم هستم میفهمم مردم را، چرا بعضی از وقتها بی اعتماد میشوند، علت این است که آقای رییس جمهور میآید قول میدهد، بعد نمیتواند، آقای رییس جمهور قول میدهد بعد میرود عمل کند، میبیند موانع قانونی و رقبا جلویش است. این یکی از مشکلات است من مصمم هستم، قدرت دولت و رییس جمهور که یعنی همان قدرت ملت، چون در قبال ملت قرار دارد و باید پاسخگو باشد این انشاالله به جایگاه مناسب خودش برگردانیم.
سؤال: اگر رییس جمهورها اختیارات قانونی کافی ندارند، پس چرا وعده آن را میدهند قبل از اینکه اختیارات باشد و دوم اینکه واقعاً یعنی رییس جمهور این قانونی که الان است، به آن اندازهای نیست که بتواند مشکلاتی که وعده میدهد را کنترل کند؟
پورمحمدی: نکته اول شما درست است، ما نباید وعدهای که عمل نمیتوانیم انجام بدهیم را بدهیم، یکی از مشکلات و توقعات مردم این است و کاملاً هم درست است من هم خیلی سعی کرده ام وعدهای که میدهم جزء وعدههایی باشد که بتوانم عمل کنم. نکته دوم بله ما یک مقدار مشکلات در این جهت داریم، حتی برخی از قوانین اعمال محدودیت کرده است، برخی از رویه ها، شوراها، فضاهای اجتماعی سیاسی، دست و پای مدیران ارشد و رییس جمهور را میبندد.
سؤال: بدون تعارف با هواداران شما؟
پورمحمدی: اگر من را شایسته میدانید و میدانید میتوانم خواستههای شما را عمل کنم، به من رأی بدهید، هیچ توقع و انتظار بیشتری ندارم.
سؤال: بدون تعارف با مخالفان و منتقدان شما؟
پورمحمدی: منصف باشید، نمیخواهم از انتقادتان دست بردارید، انتقاد چیز خوبی است. امیدوارم که اگر انتقاد میکنید مخالفت میکنید در فضای انسانی باشد، حتماً هر طرف و دو طرف سود خواهیم برد.
سؤال: بدون تعارف با مردم؟
پورمحمدی: خودم را موظف به خدمت به شما میدانم، بدهکار شما میدانم، ما ۴۵ سال با امکانات کشور، با منابع کشور که برای شما است، تربیت شده ایم. من متعهد هستم که تمام توان خودم را در این راه بگذارم، تصمیمهای سخت بگیرم، اقدامات خطرپذیر را انجام بدهم، آبروی خودم را در گرو بگذارم، تا ملت ام، تا انقلاب ام، تا دین ام، تا رهبرم، تا تمدن ام، انشاالله سربلند و عزیز باشد و آیندگان افتخار کنند به حضور در این کشور، زندگی در این کشور و به کشور پدری شان وابسته باشند.