پخش زنده
امروز: -
کارشناس مسائل غرب آسیا با اشاره به اینکه بقای نخست وزیر رژیم صهیونیستی در ادامه جنگ است، گفت: برای نتانیاهو سرنوشت اسرا مهم نیست بلکه حفظ کابینه اش مهم است.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، آقایان احمد زارعان کارشناس مسائل امنیت بین الملل و علیرضا مجیدی کارشناس مسائل غرب آسیا با حضور در برنامه گفتگوی ویژه خبری و آقای سید محمدحسن حسینی خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما و آقای علیرضاکمیلی کارشناس مسائل غرب آسیا در ارتباط تصویری با این برنامه، چشم انداز تحولات غرب آسیا را بررسی و به پرسشها در این باره پاسخ دادند. متن کامل این برنامه به شرح زیر است:
مقدمه مجری: مقاومت نوار غزه، اسیر آمریکایی – اسرائیلی را آزاد کرد، جنبش مقاومت فلسطین در بیانیه خودش بر آمادگی این جنبش بر آغاز فوری مذاکرات به منظور دستیابی به یک توافق جامع برای برقراری آتش بس دائم، عقب نشینی ارتش رژیم صهیونیستی از نوار غزه، پایان یافتن محاصره، تبادل اسرا و بازسازی این منطقه تاکید کرد. همچنین دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در سفری به منطقه غرب آسیا رهسپار عربستان سعودی شد و قرار است به امارات و قطر هم سفری داشته باشد. ابتدا ارتباطی بگیریم با آقای حسینی خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما در لبنان، آخرین اطلاعات و بازتابهای رسانهای نسبت به تحولات غرب آسیا آن چه که در اجزا مختلف اتفاق میافتد بپرسم؟
حسینی: موضوع آزادی یک اسیر صهیونیستی که تابعیت آمریکایی دارد. موضوع مهمی است از این جهت که نتانیاهو مشخصا و رژیم صهیونیستی غافلگیر شد از مذاکرات آمریکا با مقاومت فلسطین بدون اطلاع و بدون هماهنگی رژیم صهیونیستی.
همین موضوع در محافل سیاسی و رسانهای رژیم صهیونیستی موجی از واکنشها و بازتابها را به این معنا به هم راه داشت که عملا الان ترامپ رئیس جمهور آمریکا با توجه به منافع کلان آمریکا احساس میکند که نتانیاهو دارد به این منافع کلان ضربه میزند و یک اختلافی میان آمریکا و رژیم صهیونیستی البته زیر سقف روابط راهبردی آمریکا و رژیم صهیونیستی این اختلاف به وجود آمده است به این معنا که برخی از محافل صهیونیستی میگویند که الان ترامپ باید بیاید اسرائیل را از نتانیاهو نجات دهد. به این دلیل که نتانیاهو دنبال یک جنگ دائمی است که هیچ نتیجه و منافعی برای اسرائیلی جز منافع شخصی خودش ندارد و آمریکاییها رفتند به سمت مذاکرات مستقیم بدون هماهنگی با نتانیاهو با مقاومت اسلامی فلسطین حماس که منجر به آزادی اسیر صهیونیست دارای تابعیت آمریکایی شد. باید دید بعد از آزادسازی این اسیر آیا روند مذاکرات برای آتش بس جدی در غزه آغاز خواهد شد یا خیر.
به هر حال چیزی که در چشم انداز تحولات غزه الان صهیونیستها به آن احترام میکنند دو نکته است، یک شکست اسرائیل در تحقق اهدافی که نتانیاهو اعلام کرده بود برای این جنگ، موضوع دوم ادامه این کشتار نه تنها آن اهداف را محقق نکرده است بلکه پیامدهایی خواهد شد بر سیاست کلان غرب و آمریکا در کل منطقه تاثیرجدی خواهد گذاشت و باید دید آیا آمریکاییها و غربیها بیش از این توان تحمل پیامدهای جنگ غزه را خواهند داشت یا خیر.
همزمان شدن موضوع با سفر ترامپ به منطقه فراتر از موضوع مالی که ترامپ تلاش میکند که شیخ نشینهای حاشیه خلیج فارس را بدوشد و از آنها مبالغ مالی کلانی دریافت کند. ترامپ در تلاش است که در منطقه یک نوع آرامشی برقرار کند در چارچوب منافع خودش تا راحتتر بپردازد به پروندههای چین و روسیه. در فلسطین اشغالی آن چیزی که مسلم است در جنگ غزه رژیم صهیونیستی غزه را نابود کرد، کشتار گسترده کرد، اما اهداف این جنگ محقق نشد. همان گونه که در لبنان هم شاهد شکست اهداف رژیم صهیونیستی در جنگ بودیم.
سوال: آقای زارعان آزادی اسیر صهیونیستی آمریکایی و بازتابهایی که این موضوع داشته است آن چه که رخ داده است نشان دهنده تغییر در استراتژی واشنگتن در موضوع و حوزه نوار غزه است؟
زارعان: پاسخ به سوال شما میتواند هم بله باشد و هم میتواند خیر باشد. از چه جهت به معنای تغییر استراتژی آمریکا در قالب رژیم صهیونیستی و جنگ غزه نیست، از این جهت که آمریکا خودش را متعهد به امنیت و موجودیت رژیم صهیونیستی میداند و این تعهد یک تعهد دو حزبی است، هم جمهوری خواهان و هم دموکراتها خودشان را متعهد میدانند و این مسائل حائز اهمیت است که در طول تاریخ و روابط رژیم صهیونیستی دونالد ترامپ خوش خدمتترین رئیس جمهور آمریکاست نسبت به رژیم صهیونیستی، خدماتی که ترامپ به رژیم صهیونیستی در دور اول ریاست جمهوری اش ارائه کرده است توسط هیچ یک از روسای جمهور آمریکا ارائه نشده است.
انتقال سفارت آمریکا از تلاویو به بیت المقدس، به رسمیت شناختن حاکمیت رژیم صهیونیستی بر جولان و پیشبرد پروژه عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی نمونهای از این حمایت هاست.
در دوره اخیر آمریکا و شخص ترامپ بارها حمایت خودش را از رژیم صهیونیستی اعلام کرده است و یک دیدار صمیمی بین ترامپ و نتانیاهو چند ماه قبل یکی دو ماه قبل در واشنگتن برقرار شد و آن جا ترامپ اعلام کرد که به نظرمی رسد که جغرافیای اسرائیل جغرافیای کوچکی است در خاورمیانه و این جغرافیا باید توسعه پیدا کند. حتی ترامپ از توسعه طلبی و تجاوز اسرائیل حمایت کرد، از این جهت نمیتوانیم شکافی بین آمریکا و رژیم صهیونیستی در استراتژی و در اهداف کلان خودشان تصور کنیم، ضمن این که ویتکاف اخیرا گفته است که آنهایی که صحبت میکنند از اختلاف آمریکا و رژیم صهیونیستی در واقع حرفهایی مهملی میزنند و این موضع رسمی نماینده آمریکا در منطقه ماست. از این جهت پاسخ منفی است، ولی از یک جهت اتفاقاتی که رخ میدهد با محوریت آمریکاییها مثل پایان دادن به تجاوز به یمن یا همین مورد اخیر که اتفاق افتاد و بحث آزادی اسیر صهیونیستی آمریکایی دو تابعیتی اتفاق افتاد و ناخشنودی مقامات صهیونیستی را به دنبال داشت.
این حاکی از این است که رژیم صهیونیستی با این دست فرمون قادر به تحقق اهدافش نیست، آمریکاییها به این نتیجه رسیدند که بین داشتههای اسرائیل و خواستههای اسرائیل یک شکاف فراوانی وجود دارد و اسرائیل قادر نیست آن اهدافی که از ابتدای جنگ غزه بارها اعلام کرده است و برای دستیابی به آنها تلاش میکند لازم نیست آنها را محقق کند و این درکی است که آمریکاییها به آن رسیدند و به دنبال این هستند که اسرائیل یک خروج آبرومندانه از این ماجرا داشته باشد و این باز هم به این معنا نیست که آمریکا آن تعهد خودش را فراموش کرده باشد نسبت به امنیت رژیم صهیونیستی با رعایت همان اصل و تعهد به دنبال این است که یک مسیرهای جدیدی را بازگشایی کند و نکته مهم این است که آمریکاییها اهداف رژیم صهیونیستی را معتبر میدانند، اهدافی مثل آواره کردن مردم غزه ازخانه و کاشانه شان، کشتارشان و نابودی حماس و نابودی مقاومت، اینها را معتبر میداند.
آمریکاییها به این درک رسیدند که رژیم صهیونیستی قادر به تحقق این اهداف نیست، نه تنها رژیم بلکه رژیم به همراه متحدانش، رژیم هم در ماههای گذشته و یک سال و نیمی که از جنگ غزه میگذرد مستحضر بوده است به حمایت آمریکا و دولتهای غربی و قدرتهای منطقه، آمریکا به این نتیجه رسیده است که علی رغم وجود این حمایتها که این حمایتها هم حداکثری بوده است قادر به تحقق اهدافش نیست و لذا سعی میکند که مسیرهای جدیدی را طی کند.
سوال: آقای مجیدی آیا آن چه اتفاق افتاده است در سایه این توافق یک پیش درآمد و ایجاد بستر برای شروع مذاکرات گفتوگوهای غزه است؟
مجیدی: در بحث آتش بس غزه یک سوال بسیار مهم این است که نتانیاهو تا چه اندازه یک مسیر را خودش میتواند پیش ببرد وتا چه اندازه ترامپ میتواند به آن تحمیل کند. چیزی که تا این جا میبینیم که یک اتفاق نظر است که اتفاق نظر تاکتیکی است و در سطوح راهبردی نیست.
بله یک سطوح راهبردی همسویی بین ترامپ و جناح راست اسرائیل کاملا بارز است و مواردی اشاره فرمودند و علاوه برآن هم میشود موارد دیگری اضافه کرد ولی آن چه مسلم است اولا در نظر بگیریم روحیهای که ترامپ دارد درهمه حال اولویتهایی به خودش دارد میدهد، به آمریکا هم میدهد ولی با هر کشوری یک جایی تضاد دارد، هرچقدر هم بحث این است که اسرائیل نیابتی آمریکا هم باشد بلاخره یک تعارضی دارد.
نکته مهمی که ترامپ این جا مشاهده کرد علاوه بر خدمات ویژهای در دور اول به رژیم صهیونیستی داد، حتی یک سری از پایههای سیاست خارجی ایالات متحده در منطقه کنار گذاشت مثل دو دولتی آن را هم کنار گذاشت به نفع هیئت حاکمه فعلی اسرائیل ولی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا آرای ترامپ در بین یهودیان نسبت به انتخابات بیست بیست کاهش پیدا کرد.
این خیلی معنا داشت و خودش این را دید، الان این تعارض در سطوح تاکتیکی میبینیم، هم در پرونده ایران و هم در پرونده و غزه و هم پرونده سوریه با نسبتی که با ترکیه برقرار میکند، اما آیا میتواند مشخصا با این مقدمه میتواند باعث آتش بس شود، این منوط به این است که ترامپ بتواند به نتانیاهو تحمیل کند، نتانیاهو در حوزههای خارج از آن محدودهای که اراضی که کشور خودش بوده است اشغالی و این جور بگویم در خارج از فلسطین اشغالی و جولان اشغالی مجبور به همراهی نسبی نسبتا بالایی با خواستههای کاخ سفید است، اما در داخل آن اراضی اشغالی خصوصا در غزه احتمالا نتانیاهو مسیر خودش را میرود و ترامپ حداقل شواهد نشان میدهد که الان میبینیم، همین آقای ویتکاف در این که میگوید ما هیچ اختلافی نداریم انتقاد میکند از رویکرد رژیم صهیونیستی در بحث غزه که میگوید اینها مانع از آتش بس است و ویتکاف در آتش بس قبلی نقش اساسی داشت ولی میبینیم با این حال اسرائیل مسیر، نتانیاهو مسیر خودش را میرود و یک خورده است و فکر میکنم تا زمانی که در هیئت حاکمه رژیم صهیونیستی یک تعدیل جدی در مواضع نبینیم این اتفاق نمیافتد.
سوال: آقای علیرضا کمیلی دبیر کمیته امت واحده به جمع ما اضافه شدند، ترامپ جنگ غزه را وحشیانه عنوان کرده است و خطاب کرده است و اشاره کرده است که امیدوارست این اولین گام از آخرین گامهای لازم برای پایان دادن به این درگیری وحشیانه باشد، چرا دونالد ترامپ درباره پایان جنگ غزه ابراز امیدواری و اظهار امیدواری کرده است؟
علیرضا کمیلی- کارشناس مسائل غرب آسیا: به نظرمی رسد ما باید به چند عامل اشاره کنیم، کارشناسان عزیز یک طرف ماجرا اشاره کردند، اختلافاتی که پیش آمده است بین ترامپ و نتانیاهو ولی فکر میکنم یک جنبه ماجرا هم کف میدان غزه است، با وجود وحشیانهترین و کثیفترین مدل گرسنگی دادن مردم در همین روزها و این دوماه شاهد هستید عملیاتهای متعددی انجام شده است.
سوال: ارتباط تصویری مان دچار اشکال شد با آقای کمیلی که همکاران تلاش میکنند تا برقراری ارتباط، سوال این بود که ترامپ عنوان کرده است جنگ غزه را وحشیانه عنوان کرده است و ابراز امیدواری کرده است از توافقی که صورت گرفته است برای آزادی اسیر آمریکایی صهیونیستی و جزو آخرین گامهایی باشد برداشته میشود برای این موضوع و پایان دادن به یک درگیری وحشیانه چرا ابراز امیدواری کرده است؟
زارعان: ترامپ یک عجلهای دارد و یا یک حرصی دارد برای این که بتواند یک دستاوردی در حوزه سیاست خارجی اش داشته باشد، ما اگر مرور کنیم این صد روزی که از آغاز دوره ریاست جمهوری ترامپ گذشته است میبینیم که ترامپ عملا در حوزه سیاست خارجی هیچ دستاورد قابل توجهی نداشته است. ادعا کرد که من به محض این که در کاخ سفید مستقر شوم به جنگها پایان خواهم داد، جنگ اوکراین و روسیه کماکان ادامه دارد، جنگ غزه ادامه دارد، دراین اثنا یک جنگ دیگری در شبه قاره هند اتفاق افتاد که حالا ربطی به آمریکا ندارد، این دستاورد خاصی برای ترامپ در حوزه سیاست خارجی نمیتوانیم برشماری کنیم از این جهت ترامپ به دنبال دستاوردسازی است، یکی از موضوعاتی که مدنظرش است و جزو محورهای مهم است مسئله غرب آسیاست. مسئله منازعه فلسطینی –صهیونیستی است که به یک سرانجامی برساند ولی تحولاتی که در اثنای جنگ غزه در یک سال و نیم گذشته با آن مواجه بودیم بسیار دوراست از آتش بسی که ترامپ به آن دلخوش است، یک هیئت حاکمهای در رژیم صهیونیستی روی کار است که این هیئت حاکمه جنگ طلب است و نگاه بسیار نژادپرستانهای دارد و حتی طرحهایی که نهادهای بین المللی و کمیته چهارجانبه قبلا پیشنهاد کرده بود مبنی بر دو دولتی کامل کنار گذاشته است و بسیار در حوزه تجاوزگری ادعاهای گزافی مطرح میکند و زخم خورده است از عملیات طوفان الاقصی و به دنبال جبران مافات است. در طی جنگی که علیه غزه تحمیل کرده است به اهداف جنگی خودش هم دست پیدا نکرده است و ادعا کرده است حماس را نابود کند و حماس کماکان حیات خودش را ادامه میدهد هم حیات نظامی و هم حیات سیاسی خودش در اداره غزه، ازسوی دیگر به دنبال مقاومت زدایی در منطقه بود که شاهد پدیده جدیدی به نام یمن هستیم که حتی آمریکاییها از رویارویی با یمن عاجز ماندند و در نهایت تن دادند به آتش بس با یمن و این حادثه بزرگی است.
اینها به دنبال مقاومت زدایی در منطقه بودند ولی مقاومت به شکل مقتدرانه تری در منطقه ظهور کرد و از طرفی دیگر مردم غزه به نوعی متقاعد کنند که از غزه خارج شوند البته بافشار و ابزار گرسنگی دادن و تشنگی دادن و به این هدف دست پیدا نکردند و مردم غزه علاوه بر همه فشارها مردم غزه اعلام کردند که این جا خاک ماست و ما حاضر به ترک سرزمین خودمان نیستیم و نتانیاهو به این اهداف دست پیدا نکرده است ولی حیات سیاسی خودش را به نوعی با این جنگ گره زده است و جنگ حیثیتی شده است برای نتانیاهو و جناح راست گرای افراطی در کابینه نتانیاهو.
وقتی روندها را بررسی میکنیم به سمت مسیر آتش بس حرکت نمیکنیم ولی ترامپ ابراز خوشبینی کرده است، نکته درستی اشاره کردند دکتر مجیدی آتش بس موکول است به این که چقدر ترامپ بتواند کنش نتانیاهو را مدیریت کند و چقدر بر نتانیاهو اثرگذار باشد و این جاست این معادله یک مقدار پیچیده و سخت میشود و ترامپ قادر به مدیریت نتانیاهو نیست و نخواهد بود.
سوال: آقای دکتر مجیدی اصرار نتانیاهو بر شعله ور نگه داشتن آتش جنگ در منطقه غرب آسیا، او ادامه و بقای حیات سیاسی خودش را گره میزند با این جنگ افروزی و شعله ور نگه داشتن در منطقه غرب آسیا. بیشتر راجع به آن صحبت کنیم.
مجیدی: اولین مسئله این است که اگر جنگ در غزه به پایان برسد و جنگ جدیدی هم شروع نشود که تحت عنوان شرایط جنگی بتواند ادامه بدهد، یک احتمال کمی است، هرچند احتمالش کم است ولی وجود دارد که در جنگ غزه پایان دهد، یک جنگ بزرگی در کرانه باختری راه بیاندازد به نیت الحاق خاک کرانه باختری، اما اگر فرض کنیم جنگ مطلقا رخ ندهد اولین چالشی که نتانیاهو دارد در داخل بحث حفظ کابینه اش است.
احتمال کمی هست ولی احتمالش وجود دارد که در غزه تن به آتش بس بدهد. یک جنگ بزرگی را در کرانه باختری راه بیندازد به نیت الحاق خاک کرانه، اما اگر فرض کنیم جنگ مطلقاً رخ ندهد اولین چالشی که نتانیاهو دارد در داخل بحث حفظ کابینهاش است شما میبینید کنست، صد و بیست کرسی دارد و دولت باید حداقل شصت کرسی را برای بقا حفظ کند. موقع تشکیل شصت و یک کرسی، الان شصت کرسی.
الان شصت و هشت کرسی جناح حاکم هستند، در این جناح حاکم، چهارده کرسی متعلق به جریانی است که صریحاً میگوید اگر آتش بس پایدار رخ بدهد از کابینه میآید بیرون از شصت و هشت، چهارده را کم کنیم چه اتفاقی میافتد به زیر شصت میرسد میشود پنجاه و چهار و کابینه سقوط میکند این اولین مسئله اش.
دومین مسئله این است آن مقطعی که دوباره بحث آتش بس جدی شده بود رهبر اپوزیسیون که نخست وزیر سابق بود یک کنفرانسی داشت و در آن کنفرانس تشریح کرد که ما تقریباً بیست روز قبل از هفت اکتبر ۲۰۲۳، نهادهای امنیتی پیشبینی کرده بودند که اتفاقاتی دارد در غزه میافتد ولی نتانیاهو تحرک کافی در قبال آن موضوع نداشت. این مسئله دوم میتواند کمیته حقیقتیاب باشد و ما در رژیم دو بار سابقه این موضوع را داریم دو نفر «اولمرت» و «گلدا مایر» سر این قضیه قربانی شدند و مسئله سوم این است که این تلقی دارد جا میافتد از قبل خیلی مطرح بوده دارد باورمندان بهش بیشتر میشوند در داخل که برای نتانیاهو سرنوشت اسرا مهم نیست این موضوع مخصوصاً وقتی یک دو تابعیتی آمریکایی آزاد میشود، اما نتانیاهو راجع به خود کسانی که صرفاً تابعیت رژیم دارند رایزنی نکرده و توافق نکرده این قاعده تشدید میشود این موضوع هم افکار عمومی را در داخل بهم میزند علیه نتانیاهو میکند مجموع این سه عامل از این طرف، یک مسئله دیگر این که اگر انتخابات آینده کنست برگزار بشود که حالت عادی باید آگوست سال بعد برگزار شود تازه اگر دچار زود هنگام نشود، یک فاصله داریم یعنی آگوست سال بعد یعنی تقریباً پانزده ماه دیگر این اگر انتخابات زود هنگام رخ ندهد پانزده ماه فرصت دارد یک فاکتور این است که شاید «بنت» برگردد و نظرسنجیها دارد نشان میدهد اگر بنت برگردد یک ریزش مهمی در جناح راست رژیم داریم و بخشی از جناح راست میروند سمت بنت که خودش سابقهاش راستگرا است. بنت کاملاً حزب «یامینا» اصلاً یامینا کلمهاش در زبان عبری یعنی راستی، راستها به این معنی و یک آدم راستگرا است اینکه از داخل جناح راست هم یک آلترناتیو جدی علیه این آدم ظهور کند یک چالش دیگر است طبعاً این آدم در این شرایط برای بقای خودش در داخل، در داخل که میگوییم در داخل رژیم صهیونیستی، نیازمند این است که شرایط جنگی را ادامه بدهد مگر خودش را بتواند با حالت قهرمان از صحنه خارج کند. اینجا یک چالش دیگر وجود دارد اصطلاحاً بهش میگویند جنگ بیسرانجام.
سوال: آقای کمیلی به جمع ما اضافه شدند. آقای کمیلی من پاسخ سؤال شما را بعد از قطع ارتباط از آقای زارعان گرفتم به همین دلیل به موضوع دیگری بپردازیم هر دو بزرگوار در استودیو اشاره کردند به مواضع ترامپ رئیس جمهوری آمریکا و همچنین اظهار نظرهای مقامات آمریکایی مثلاً ویتکاف را اشاره کردهاند بپردازیم به اینکه آیا مواضع ترامپ و حتی بایدن در جنگ غزه نشان دهنده یک شکاف در استراتژی آمریکا برای رژیم صهیونیستی و اختلاف ترامپ و نتانیاهو در این موضوع است؟
کمیلی: من قبلاً هم عرض کردم که ترامپ را نباید حرفهایش را جدی گرفت، چون آدمی که بازیگر رسانهای است و با کلمات بازی میکند و حرفهایش را عوض میکند قابلیت این را دارد که این کار را تکرار بکند ولی چیزی که حداقل هست نکتهای که داشتم عرض میکردم سه نکته بود این که مقاومت حتی در شرایط بسیار پیچیده و سخت ثابت کرده ک یک لقمهای است قابل حذف شدن به این راحتی نیست، دوم اتفاقی که برای این ماجرا سرباز یا اسیر اسرائیلی آمریکایی افتاد امروز و حماس مستقیماً وارد مذاکرات با آمریکاییها شد و حماس از طرف آنها تروریست شناخته میشود آن گونه که عرض اندام کرد و توانست بعضی کمکها را وارد غزه بکند در ارتباط به این ماجرا و نکته سوم اتفاقی که دیروز افتاد و نتانیاهو مجبور شد بیاید برای اینکه نیروهای احتیاطش را وارد بکند کلی امتیاز اعلام بکند و این در تاریخ رژیم صهیونیستی بیسابقه است یعنی شما یک عامل غزه دارید و یک رژیم دارید و یک عامل بیرونی دارید هر سه تای اینها در شرایط پیچیدهای قرار دارند که ضرب اینها در هم میتواند موقعیتهای مختلفی را خلق کند و من فکر نمیکنم در سیاست کلان همانطور که کارشناسان محترم اشاره کردند در راهبردهای کلان تفاوتی حداقل در تجربه نشان داده دموکراتها بیرحمانهتر از جمهوری خواهها حمایت کردهاند از رژیم صهیونیستی سلاح دادند، کشتار اتفاق افتاد و حمایتهای محکم خودشان را داشتند نمیشود به راحتی حرف از تفاوت راهبرد زد و، اما در میدان همان حرفهایی که قبلاً زدیم یعنی ترامپ دنبال شعار ملیگرایی اقتصادی است به این دلیل میخواهد هزینههایش را کم کند جنگ اوکراین را که حالا امروز اخبارش آمد که مذاکراتشان را در ترکیه میخواهد اتفاق بیفتد همین روزها و جنگ غزه را میخواهد جمع کند بالاخره باید برود به سمت پایان بندی که حالا از این طرف میآید با یمن و از این طرف با ایران مستقیم مذاکره میکند یعنی ما شاهد یک معادله جدیدی هستیم تفاوت رویکرد آمریکای ترامپ با آمریکای بایدن است.
سوال: آقای کمیلی من پرونده غزه را حالا به دلیل محدودیت زمانی ببندیم میخواهیم راجع به یمن، راجع به سوریه و همچنین سفر ترامپ هم صحبت کنیم آقای کمیلی من سؤال سفر ترامپ را باشما آغاز کنم و با توجه به اینکه پیش از آغاز این برنامه طبق سخنگو و اعلام سخنگوی کاخ سفید ترامپ راهی عربستان شده اولین و مهمترین سؤال این هست که این سفر سیاسی است یا تجاری؟
کمیلی: حالا در آمریکا حرفهایی درباره اینکه بخشهای تجاری وجود دارد هست ولی خوب کشورهای منطقه را میبینید قبل از اینکه ایشان بیاید به منطقه قطر برایشان هدیه چندصد میلیون دلاری بویینگ میفرستد و حرفهایی از این جنس زده میشود که بالاخره ایشان دارد میآید که با جیب پر برگردد و دارد میآید که کسری بودجهاش جبران بکند، دارد میآید در منطقه قرارداد بزرگ اقتصادی ببند ولی حتماً، چون کشورهای منطقه ما هم متاسفانه مثل خیلی از کشورهای نقاط دیگر دنیا میترسند و وحشت دارند از ترامپ این بده و بستان اقتصادی جزء اصلی سفر هست، اما مسائل امنیتی و سیاسی و موضوعات دیگر هم همانطور که گمانه زنیهایی دارد اتفاق میافتد قطعا اتفاق خواهد افتاد.
سوال: آقای دکتر زارعان مهمترین اهداف سفر ترامپ به منطقه غرب آسیا؟
زارعان: بله. خوب اولین سفر رسمی خارجی ترامپ به منطقه ما است اگر چه یک سفر کوتاهی به واتیکان داشت برای شرکت در مراسم بزرگداشت پاپ، اما این اولین سفر سیاسی تجاری ترامپ محسوب میشود و این که منطقه ما را انتخاب کرده عربستان، امارات و قطر را انتخاب کرده خود این حاوی پیامهای مختلفی هست به هرحال آمریکا متحدان جدیتری مثل بریتانیا هم دارد مثل انگلستان چرا به منطقه ما سفر میکند خوب به نظر میرسد که مهمترین هدف این سفر اهداف اقتصادی باشد ترامپ سیاست خارجی را در خدمت اقتصاد تعریف کرده و قرار داده و این سفر مهمترین جنبه اش جذب سرمایههای کشورهای حاشیه خلیج فارس است و اینکه اینها را متقاعد میکند که در آمریکا سرمایهگذاری کلان بکنند و کمک میکنند به اقتصاد آمریکا که خوب در طی چند دهه گذشته یک روند افولی را طی کرده پس مهمترین هدف این هست، اما به هرحال اهداف دیگهای هم میشود برای این سفر تصور کرد و یکی از این اهداف میتواند پیشبرد پروژه عادیسازی روابط کشورهای منطقه با رژیم صهیونیستی باشد به ویژه عربستان سعودی و به هرحال حرف و حدیثهایی هم که از قبل مطرح شد در رسانهها مبنی بر اینکه ممکن است ترامپ در این سفر فلسطین را به عنوان یک کشور به رسمیت بشناسد شاید این هدیهای باشد برای عربستان برای جذب عربستان در پروژه عادی سازی روابط اش با رژیم صهیونیستی، البته این یک احتمال و یک گمانه زنی است ممکن است اتفاق هم نیفتد، اما به هرحال به عنوان یکی از اهداف این سفر این موضوع پیش برد پروژه عادی سازی مطرح شده و همچنین به هرحال بحث و تبادل نظر در ارتباط با پروندههای منطقهای که برای کشورهای منطقه هم بعضاً حائز اهمیت است از یک منظر هم میشود این سفر را اهمیتش را برای کشورهای منطقه ما همین سه کشوری که عرض کردم برشماری کرد اینها از همین الان یعنی از مدتها قبل فرش قرمز پهن کرده بودند برای ایالات متحده آمریکا، برای سفر ترامپ و به نظر میرسد که استقبالهای پرطمطراقی از ترامپ به عمل بیاورند برای اینها هم سفر ترامپ حائز اهمیت هست تا بتوانند به نوعی اعتبار بینالمللی خودشان را اعتبار منطقهای خودشان را افزایش بدهند از این منظر هم میشود این سفر را تحلیل کرد.
سوال: آقای دکتر مجیدی تاکید آقای دکتر زارعان برموضوع پروندههای منطقهای، موضوع پرونده غزه بحث و موضوع گفتوگوهای غیر مستقیم میان ایران و آمریکا پرونده اوکراین و موضوعاتی که آمریکا در منطقه غرب آسیا پیگیری میکند به نظرتان سفر دونالد ترامپ به منطقه غرب آسیا باعث تسهیل این روندهای مذاکرات و گفتوگوها خواهد شد یا تشدید تنش؟
مجیدی: ببینید سفر قبلی ترامپ وقتی آن دفعه هم رئیسجمهور شد آمد سفر کرد به ریاض و تلآویو آن زمان هنوز سفارت ایالات متحده در تلآویو بود هنوز دستور نداده بود منتقل بشود به بیتالمقدس یا اورشلیم آن سفر که آمد ریاض دو تا اتفاق مهم افتاد اولین اتفاق این بود که به فاصله خیلی کوتاهی بن نایف کنار گذاشته شد و بن سلمان ولیعهد شد قبلش این نکته تقریباً مورد اجماع کسانی که در این حوزه کار میکردند این بود که بن نایف نیروی مورد اعتماد ایالات متحده بود در ریاض، اما در سفر ترامپ ظاهراً این چراغ سبز را نشان داد که بن نایف کنار گذاشته شد.
دومین ماجرا آن ماجرای عکس معروفی بود که ترامپ وسط ایستاد و آن طرف ملک سلمان بود و آن طرفش عبدالفتاح سیسی رئیس جمهور مصر و شکل گیری آن بلوکی بود که با مشارکت امارات و عربستان و مصر و در درجه بعد بحرین حالا در معادلات آن منطقه این خیلی مؤثر بود نوک پیکان ضدیتش هم نه با مقاومت بلکه با اسلامگرایی سنی بود یعنی علیه قطر اوجش قضیه آن حصار بود و علیه ترکیه آن بحثی که آن زمان پیش آمد حتی بحث نقشی که گفته میشد امارات در کودتا داشت و ... ذالک و این سفر هم میشود انتظار داشت که چند تا اتفاق مهم در انتظار باشد و رخ بدهد، اما این مسلم است بار تجاری دارد ترامپ یکی از همین اولین اظهاراتش بعد از ورود به کاخ سفید این بود که من این وعده ورود سرمایه گرفتم از ورود سرمایه از عربستان به داخل ایالات متحده این را من در پرانتز توضیح بدهم ایالات متحده در سالهای طولانی به این سمت رفت که میگفت طراحی صنعتی با ما است ولی نیروی کار ارزان در داخل ایالات متحده نیست پس شرکتهای آمریکایی بروند کارخانههایشان را در خارج احداث کنند این به مرور یک روندی را درست کرد تراز تجاری در داخل آمریکا منفی شد بعد این را میآمد از طریق اوراق قرضه و طرق دیگهای که حالا توضیحات دارد جریان مالی تراز میکرد بعد آنها هم منفی شد الان من یک جمله کار دارم ترامپ در موجی جنبشی سر کار آمد که وعده میدهد سرمایه مستقیم وارد خاک ایالات متحده بشود نه در شرکتهای آمریکایی در خارج از جغرافیای سرزمینی آمریکا این توی این فضا احتمالاً این سفر هم رویدادهای مهمی دست آوردههایی از این حیث دارد، اما در سطح منطقهای به نظر میآید سه تا پرونده را مهم است و دارد با جدیت دنبال میکند یکی مدیریت نفت است نفت فسیلی را میخواهد در قیمت پایین نگهدارد برخلاف سیاست سابق ایالات متحده توضیحاتی هم دارد، دوم سر رژیم امنیتی منطقه است که اشاره شد یه بحثش هم احتمالاً تلاش در مسیر عادیسازی بین رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی است، اما مسئله مهمترش ادغام اقتصادی رژیم در منطقه است یعنی از لحاظ اقتصادی مثل همان آی مک و پروژههایی مثل این بحث اینکه رژیم صهیونیستی در منطقه یک عنصر عادی از لحاظ اقتصادی شود و قابل حذف به این معنا نباشد تا از این لحاظ آن تنگنای ژئوپلتیکی اش را حل کند و سومین مسئله، پیش برد پروژه عادی سازی در فاز سیاسی است این سه تا مسئله را احتمال زیاد دنبال میکند ولی یک نکته دارد در پیشبرد سیاسی عادی سازی الان شرایط منطقه به نحوی است که این امید میرود کشورهای عربی بتوانند این مساله را مطرح کنند که مانعشان نتانیاهو است.
سوال: از سفر ترامپ عبور کنیم به یمن بپردازیم آقای کمیلی تحولات یمن را که بررسی میکنیم میبینیم که بمباران و حملات هوایی آمریکا به یمن همان قدر که با سرعت آغاز شد به همان قدر هم با سرعت به اتمام رسید، اما سؤال اینجاست که چرا ایالات متحده آمریکا بعد از حدود هفت و نیم هفته بمباران شدید مناطق مختلف یمن ناگهان به آتش بس روی آوردهاند و حملات خودشان را متوقف کردند؟
کمیلی: بله. بخشی این گمانه را میزنند که به سفر ترامپ مربوط است و ممکن است بعد سفر دوباره از سر گرفته شود و نمیتوانند یمن را تحمل کنند با این زورآزمایی که در منطقه دارد میکند برخی هم معتقدند که میخواهد به سمت این برود که خلاصه آرامشی در منطقه انجام شود و ممکن است در این سفر هم بحث آتش بس و بحثهای دیگر هم مطرح شود و ماجرای یمن هم جمع بشود یک طرف ماجرا هم سعودی است سعودیها در عین این که آمریکاییها فشار میآوردند برای اینکه درگیری و جنگ زمینی اتفاق بیفتد مخالفت کردند این نکته، نکته مهمی است که سعودی نمیخواهد دوباره ماجراهایی که صدماتی که دید لذا مخالفت کرد، این هم یک اختلاف نظر بود بین آمریکاییها و سعودیها در ماجرای یمن من فکر میکنم که مجموع اینها حداقل در شرایط فعلی یک همچین تصمیمی را ایجاد کرد.
سوال: آقای زارعان تغییر موضع آمریکاییها در قبال یمن یعنی شکست موضع نظامی آمریکا در قبال این کشور؟
زارعان: بله. با صراحت میشود این را صحه گذاشت ببینید آمریکاییها با تمام قوا به رویارویی یمن آمدند این طور نبوده که ما تصور کنیم یک سری حملات محدود صورت گرفته نه یک سری حملات گسترده که برخی از آنها با همراهی انگلیسیها حتی صورت گرفته یک رویارویی تمام عیار با یمن را آغاز کردند، اما مشاهده کردند که در این عرصه خودشان آسیب پذیرتر هستند و به هر حال تداوم این وضعیت میتواند آمریکا را وارد یک باتلاقی کند که صرفاً هزینههای نظامی اش را به صورت سرسام آوری افزایش بدهد و از آن مهمتر اعتبار نظامی و اعتبار قدرت آمریکا را در دنیا زیر سؤال ببرد از این جهت به سرعت از این جنگ خارج شد البته خوب ملاحظاتی هم که فرمودند آقای کمیلی در ارتباط با سفر ترامپ و اینکه ممکنه یک ملاحظه در این رابطه داشته باشند این هم میتوانیم مدنظر داشته باشیم، اما نکته مهمی که باید مدنظر داشته باشیم این است که ترامپ به دنبال کاهش هزینهها سیاست خارجی آمریکا هست به دنبال این است که وارد جنگهای بیفایده و پر هزینه نشود و از این جهت ادامه جنگ با یمن را به نفع خودش نمیدید و از این جنگ خارج شد.
سوال: آقای دکتر مجیدی، چون راجع به سفر ترامپ به منطقه غرب آسیا سؤال پرسیدم و تحلیلها را دریافت کردم یک سؤال بپرسم ترامپ خبر داده که ممکن است تحریمها علیه سوریه را کاهش بدهد تحلیل و ارزیابی شما از این موضعگیری و اقدام ترامپ چی هست؟
مجیدی: حکومت جدید سوریه برای بقای خودش به دو تا فاکتور خیلی نیاز جدی دارد یکی رفع تحریمها برای ورود سرمایه طرفهای عربی و حتی در سفر پاریس اسد شیبانی دید زمینه برای سفر قبلی که اسد شیبانی رفت بعد جولانی سفر بعدی بود دید زمینه برای جذب سرمایه در اروپا هم وجود دارد اینها مانع شان ایالات متحده است از لحاظ تحریم یک، دو از لحاظ پذیرش بین المللی هم باید ایالات متحده قبولش کند لذا دولت جولانی این آمادگی را دارد که امتیازات بسیار بزرگ به ایالات متحده بدهد امتیازاتی که در تاریخ سوریه هیچ طرفی به آمریکا نداده بود، اما ترامپ این امتیازها را راحت نمیگیرد تا الان هم معافیت داده لغو نکرده ابراز آمادگی کرده برای مذاکره و یک معافیتهای موردی داده مثلاً قطر میتواند یک پولی وارد کند تا جولانی بتواند حقوق کارمندهای دولت بدهد، اما ممکن است یک معامله بزرگ اینجا صورت بگیرد.
سوال: آقای کمیلی جمع بندی راجع به تحولات سوریه به شما میسپارم با این موضوع که تهدیدات و تجاوزات و تهدیدات رژیم صهیونیستی همچنان به سوریه ادامه دارد و مدتی قبل هم شاهد اعتراضهای مردمی بودیم به حاکمان سوریه با این ترتیب آینده سوریه را چطور میبینید؟
کمیلی: عرض کنم اتفاقاتی که دعوا افتاد آن فراخوان عامی که زدند درگیر شدند با نیروهای رژیم یک اتفاق نو بود و بدنههای خود تحریرالشام این کار را انجام دادهاند و شهید دادند و بعید نیست که اتفاقاتی که در این دولت جدید افتاده به خاطر بهانه برداشتن تحریمها دارد هر کاری میکند منجر به اتفاقاتی از این دست شود، بدنههای مردمی از بدنههای خودشان درگیر بشوند با رژیم صهیونیستی و از آن طرف هم اگر رژیم ببیند که نمیتواند این اختلاف نظری بین آمریکا و رژیم البته سر ماجرای سوریه هست نمیتواند جمع بکند ماجرا را، ممکن است به سمت تجزیه سوریه بروند که البته این گزینه، گزینه بعدی است سوریه ضعیف حرف گوش گزینه اصلی است که دارند پیگیری میکنند.
سوال: آقای زارعان جمع بندی؟
زارعان: منطقه ما طی یکی دو سال اخیر دچار تحولات گستردهای شد، اما بر خلاف آن چیزی که تبلیغ میشود که هندسه قدرت در منطقه به نفع نظام سلطه و رژیم صهیونیستی تغییر کرده، اما واقعیتهای امروز نشان میدهد که مقاومت توانسته ضمن حفظ خودش ساختار جدیدی را بر اساس مولفههای مردم پایه و قدرت بنیادین بازیگران محور مقاومت به منطقه تحمیل کند.