پخش زنده
امروز: -
اسلام سیاسی در اندیشه حاج آقا روحالله، از آغاز تا تبعید، روایتی است از شکلگیری مفهومی نوین از سیاست دینی که به تکوین نهضتی سرنوشتساز در تاریخ معاصر ایران انجامید.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما؛ روز سهشنبه ۳۰ شهریور ۱۲۸۱ دیده به جهان گشود... ۱۲۴ سال پیش... پدرش آیت الله سید مصطفی موسوی فرزند علامه سید احمد موسوی در خمین پناه مردم و راهنمای آنان در امور دینی بود. با روح حق طلبی که داشت از مردم مظلوم منطقه در برابر زورگوئی خوانین و عمال حکومت مرکزی حمایت میکرد، به همین دلیل زمانی که تنها ۴۰ سال داشت در راه خمین به اراک مورد سوء قصداشرار قرار گرفت و بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید.
بستگان شهید برای اجرای حکم قصاص به دارالحکومه ناصری در تهران رفتند و با اصرار و پایداری موفق به اخذ حکم قصاص قاتل شدند.
در زمان شهادت پدر، فرزندش روحالله کمتر از شش ماه داشت. مادرش (هاجر خانم) هم زنی از خاندان علم و تقوا و فرزند آیتالله میرزا احمد خوانساری بود؛ و فرزند کوچکش را در یتیمی و به کمک (صاحبه خانم) عمه شجاع و حقجوی روحالله بزرگ کرد. اما این دو حامی روحالله هم در ۱۵ سالگیاش از دنیا رفتند.
سرگذشت دوران کودکی و نوجوانی آقا روحالله او را با گفتمانی فراتر از زندگی شخصی و خانوادگی آشنا کرد. گفتمان ظلم ستیزی، حق طلبی، کنشگری و از خودگذشتگی در این راه.
آقا روحالله که در خمین مقدمات درس حوزه را آغاز کرده بود، در ۲۰ سالگی و اندکی پس از آنکه آیهالله حاج شیخ عبد الکریم حایری یزدی در سال ۱۳۰۱ حوزه علمیه قم را تاسیس کرد، رهسپار این حوزه شد.
در سالهایی که ساختار سیاسی ایران متاثر از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ (کودتای رضاخان قزاق و سیدضیاءالدین طباطبایی) دستخوش تغییرات اساسی شده بود، و از مشروطه به سمت استبداد دولت کودتا و سرانجام دیکتاتوری رضاخانی میرفت، آقا روحالله در قم، در همسایگی پایتخت، جریان تحولات کشور را مرور میکرد. زیرا تجربه متفاوتش در زندگی و گره خوردن سرنوشت خانوادهاش با دغدغههای مردم و مسائل اجتماعی نگرشی متمایزی را در ذهن این طلبه جوان به وجود آورد.
به همین دلیل آقا روحالله جوان، درس دین را مانند اجداد طاهرینش در متن جامعه میدید و نگاه ویژه به دین اجتماعی و سیاسی داشت، نه صرفا دین فردی که متاثر فرهنگ غالب جهان معاصر در داخل کشور نیز ترویج میشد.
در احوالات ایشان نوشته است که از طریق مجلات و روزنامههای وقت، رفت و آمد به تهران و درک محضر بزرگانی همچون آیهالله سید حسن مدرس و بعدها آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی از مسائل جاری کشور آگاه میشد.
یکی از نخستین متون سیاسی ایشان به تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۲۳ است، که در ۴۲ سالگی و سه سال پس از سقوط رضاخان نوشته شد. پیامی به ملت ایران با مضمون دعوت به قیام برای خدا... این پیام با اشاره به فسادهای رژیم پهلوی، و میدانداری بهائیان و دینستیزان در کشور، بر ضرورت قیام برای خدا تاکید کرده است. (صحیفه امام. جلد ۱، صفحه ۲۲)
در سال ۱۳۲۸ حاج آقا روحالله - که خود از اساتید و مدرسین حوزه علمیه قم بود - طرح اصلاح ساختار حوزه علمیه را با همکاری آیهالله مرتضی حایری تهیه کرد و به آیهالله العظمی بروجردی پیشنهاد داد.
تلاش برای تحکیم جایگاه مرجعیت آیهالله العظمی بروجردی به عنوان پشتوانهای در برابر سیاستهای ضددینی دربار پهلوی از دیگر تدابیر حاج آقا روحالله بود که نمونه آن در نامه به حجهالاسلام محمدتقی فلسفی با مضمون تقویت حوزهها و مرجعیت آیهالله بروجردی قابل تحلیل است. (صحیفه امام. جلد ۱، صفحه ۲۴)
در فروردین ۱۳۲۸ هم حاج آقا روحالله در نامهای به آیهالله بروجردی درباره تشکیل مجلس مؤسسان و نظر ایشان استفسار کرد، و نشان داد که به تحولات جاری سیاسی در کشور حساس است. (صحیفه امام. جلد ۱، صفحه ۲۶)
آقای بروجردی از مراجع بزرگ تقلید، آقا روحالله را (که در آن زمان به حاج آقا روح اللّه معروف بود) مسئول تحقیق و رسیدگی به این موضوع کردند. در آن شرایط خبرنگار مجلۀ ترقی برای تهیۀ گزارش از ماجرا به آقای بروجردی در قم مراجعه مینماید. آقای بروجردی اعلام میدارند: اگر نظریۀ مرا میخواهند، نزد آقای سید روح اللّه خمینی، نمایندۀ رسمی من بروند. از این رو خبرنگار نزد امام خمینی رفته و با ایشان به گفتوگو مینشیند که بخشی از آن در مجلۀ ترقی شمارۀ ۳۲ به سال ۱۳۳۱ ه. ش. به شرح فوق درج شده است.
در زمستان سال ۱۳۳۱ شهر قم شاهد تجمع اعتراضی مردم و طلاب بود. در این رویداد پس از بازگشت سید علی اکبر برقعی از کنفرانس صلح سوسیالیستها در «وین»، عوامل حزب توده اقدام به جسارت علیه دین اسلام و مرجعیت شیعه کردند. این اقدام با تجمع اعتراضی طلاب و مردم مواجه شد با ورود نیروهای مسلح شهربانی یک نفر از معترضین شهید و تعدادی زخمی شدند.
پس از این حادثه، حاجآقا روحالله در دی ماه سال ۱۳۳۱ به عنوان نماینده آیهالله بروجردی مامور رسیدگی به موضوع شد، و آیتالله بروجردی به خبرنگار مجلۀ ترقی که برای تهیه گزارش آمده بود گفت: اگر نظر مرا میخواهید، نزد حاج آقا روحالله بروید که نمایندۀ رسمی من در این مورد است. (صحیفه امام. جلد ۱، صفحه ۲۶)
چنانکه پیداست، در این دوران ورود حاجآقا روحالله به امور حوزوی و کشوری ذیل مرجعیت آیهالله بروجردی و ارائه مشورت به ایشان، با هدف تحکیم جایگاه مرجعیت در کشور است.
اما با وفات آیت الله العظمی بروجردی در ۱۰ فروردین ۱۳۴۰ شرایط کشور به گونهای دیگر رقم خورد. دربار پهلوی به تصور اینکه پایگاه مرجعیت در کشور تنزل یافته و حوزههای علمیه در موضع ضعیفتری قرار گرفتهاند گامهای تازهای برای تغییر هویت فرهنگی و اجتماعی مردم ایران برداشت.
دولت اسدالله علم، نخستوزیر وقت در ۱۶ مهر ۱۳۴۱ لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی را تصویب کرد. در این مصوبه، شرط مسلمان بودن و مرد بودن از شرایط انتخابکنندگان و انتخابشوندگان حذف شد، و منتخبین میتوانستند به هر کتاب آسمانی سوگند بخورند.
این لایحه با واکنش مراجع و روحانیون و در راس آنها حاجآقا روحالله مواجه شد. چنانکه دولت وادار به عقبنشینی شد و اسدالله علم لایحه را از مجلس پس گرفت. این اتفاق اولین تقابل علما با پیشتازی حاجآقا روحالله در برابر رژیم پهلوی بود که به پیروزی رسید. (صحیفه امام. جلد ۱، صفحه ۸۷ به بعد)
ماجرای انجمنهای ایالتی ولایتی تازه به ثمر رسیده بود که یک ماه بعد در دی ۱۳۴۱ کابینه امینی نخستین لایحه اصلاحات ارضی را با تغییراتی به اطلاع ملت رساند، و خبر همهپرسی آن با نام انقلاب سفید شاه و ملت منتشر شد.
حاجآقا روحالله در سخنانی در جمع علمای قم درباره رفراندم شاه هشدار دادند:
«مسئولیت ما سنگین و دشوار است. حوادثی که اکنون در جریان است، اساس اسلام را به خطر نابودی تهدید میکند. توطئۀ حساب شدهای علیه اسلام و ملت اسلام و استقلال ایران تنظیم شده است. باید توجه داشت که این حادثه را نمیتوان با غائلۀ (تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی) مقایسه کرد و به همان ملاک، نسبت به این ماجرا برخورد نمود. » (صحیفه امام. جلد ۱، صفحه ۱۳۳)
با این حال برگزاری همهپرسی ۶ بهمن ۱۳۴۱ با فشار و سرکوب در شهرهای مختلف از جمله در قم و مدرسه فیضیه همراه بود و شماری از مردم و طلاب در این درگیریها کشته و زخمی شدند.
حاجآقا روحالله در پاسخ به این خشونتها نوروز ۱۳۴۲ را عزای عمومی اعلام کرد. اقدامی که با استقبال مواجه شد. رژیم شاه برای ایجاد رعب در حوزه در روز دوم فروردین ۱۳۴۲ به مدرسه فیضه حمله کرد و طلاب و روحانیون را مورد ضرب و شتم قرار داد. (صحیفه امام. جلد ۱، صفحه ۱۵۶)
با تحولات سال ۱۳۴۱، رفته رفته حاج آقا روحالله به نماد تقابل با سیاستهای ضداسلامی و ضدملی رژیم پهلوی تبدیل شد؛ و همواره علما و مردم را به ایستادگی در برابر تصمیمات خائنانه و استعمارزده رژیم فرامیخواند.
ایشان در محرم سال ۴۲ نیز به روحانیونی که برای تبلیغ به سراسر کشور میرفتند توصیه کرد که جنایات رژیم را افشا کنند. ایشان خود نیز در سخنرانی روز عاشورا در ۱۳ خرداد ۴۲ با افشاگری علیه رژیم، حکومت شاه را به حکومت یزید تشبیه کرد. (صحیفه امام. جلد ۱، صفحه ۲۴۳)
در پی این سخنان، عمال رژیم شاه، حاج آقا روحالله را دستگیر و به تهران منتقل کردند. این اقدام موجی از اعتراضات را در پی داشت و در تهران به قیام ۱۵ خرداد منجر شد. قیامی که در نگاه حاج آقا روحالله به عنوان نقطه آغاز نهضت معرفی شده است.
سالها میگذرد حادثهها میآید... انتظار فرج از نیمه خرداد کشم... (امام خمینی)
دامنه اعتراضات مردمی و علما در سراسر کشور رژیم شاه را به تسلیم واداشت و امام خمینی در ۱۵ فروردین ۱۳۴۳ از حصر خارج شد و با قم بازگشت.
فراز مهم بعدی از مبارزات حاج آقا روحالله در چهارم آبان ۱۳۴۳ آغاز شد. زمانی که افشاگری علیه لایحه استعماری کاپیتولاسیون را آغاز کرد.
این بار رژیم پهلوی با هدف پایان دادن به نهضت امام خمینی، طرح تبعید ایشان را در دستور کار قرار داد و در بامداد ۱۳ آبان ۱۳۴۳ ایشان را از قم به تهران و از فرودگاه مهرآباد به پایتخت ترکیه تبعید کرد.
در مجموع آنچه از سیره سیاسی امام خمینی از ابتدا تا زمان تبعید میتوان دریافت، باورمندی ایشان به ضرورت کنشگری عالمان دین در حیات سیاسی و اجتماعی است. چنانکه ایشان در این دوره درباره آن دسته از رفتار رژیم و دولتمردان کشور که تاثیر و تاثری در امر دین و امور مردم داشت موضع میگرفت و معتقد بود که حاکمیت نباید در مقام قانونگذاری و اجرا تصمیمی بگیرد که در تعارض با آموزههای دینی و منافع مردم ایران باشد؛ و سرانجام این فهم متمایز از دین و جامعه، در دوران تبعید امام خمینی در نجف به شکل گیری اندیشه حکومت اسلامی و ولایت فقیه منجر شد. اندیشهای که با پیروزی انقلاب اسلامی در قامت قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی تجلی یافت.
نویسنده و پژوهشگر: یوسف اسماعیلی