• شهروند خبرنگار
  • شهروند خبرنگار آرشیو
امروز: -
  • صفحه نخست
  • سیاسی
  • اقتصادی
  • اجتماعی
  • علمی و فرهنگی
  • استانها
  • بین الملل
  • ورزشی
  • عکس
  • فیلم
  • شهروندخبرنگار
  • رویداد
پخش زنده
امروز: -
پخش زنده
نسخه اصلی
کد خبر: ۵۶۲۳۲۹۶
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۴۰۴ - ۲۱:۲۱
گیلان » اجتماعی
موزه زنده از اراده انسانی

دختری در دل جنگل‌های گیلان که امید می‌بافد

داستان زندگی فریبا دختر فومنی که موزه زنده‌ای از اراده انسانی است، از دل جنگل‌های گیلان روایت می‌شود.

دختری در دل جنگل‌های گیلان که امید می‌بافد

به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای گیلان ؛ برای گشت و گذار به قلعه رودخان رفتم، صدایی توجه‌ام را جلب کرد، «عروسک رو از بالاتر خریدم، یه دختری می‌فروشه…» همین جمله کافی بود تا نگاهم به سمت غرفه‌ای در ابتدای مسیر قلعه‌ی رودخان کشیده شود، جایی که تاریخ دیگری در دل جنگل‌های فومن روایت می‌شد، تاریخ دختری که «امید می‌بافد»، فریبا… همان دختری که سال ۱۳۹۱ در روستای صالح‌سرای فومن دیدمش. 

دختری در دل جنگل‌های گیلان که امید می‌بافددختری با قد ۶۰ سانتی‌متر و وزن ۲۰ کیلوگرم که با ۹۰ درصد معلولیت، حتی توان انجام ابتدایی‌ترین کار‌های روزمره را ندارد و خوابیده زندگی می‌کند، با دست‌های کج و معوج و پا‌هایی رشد نیافته همانند پا‌های کودکان.
اما با همان دستان کج، رج به رج و راست می‌بافد.

دختری در دل جنگل‌های گیلان که امید می‌بافدهر گره‌ای که با دستانش می‌زند، گره‌ای از ناامیدی را باز می‌کند و با هر رج، آستین همتش را بالاتر می‌زند، بی‌آنکه ایستادن بلد باشد. 
صدای میل‌هایش، موسیقی امید است؛ نوایی که در سکوت روستا می‌پیچد و امید را بیدار می‌کند.
پدرش با لهجه‌ی تالشی می‌گوید: "فقط دست‌ها و مغزش کار می‌کنه" و مادرش با نگرانی می‌گوید: "اگه غذا ندیم، تعطیل میشه"!
غذا خوردنش هم مثل زندگی‌اش خاص است؛ لقمه‌های کوچکی که با دستان مادر درست می‌شود و مایعات هم که با نی می‌نوشد.
با لباس محلی و رنگارنگ در ویترین غرفه‌اش در قلعه رودخان، امید را می‌پراکند.

دختری در دل جنگل‌های گیلان که امید می‌بافدآرزو‌هایی که رج به رج بافته شدند
فریبا سال ۹۱ سه آرزو داشت: «داشتن خانه‌ای خوب و بهداشتی، هنرمند شدن، و آموزش هنرش به دیگران».
بعد از ۸ سال که به سراغش رفتم، به همه‌ی آرزوهایش رسیده بود، خانه چوبی قدیمی اش به خانه‌ای ۲ طبقه و زیبا تبدیل شده بود، هنرمندی سرشناس شده بود و آموزشگاه خودش را راه اندازی کرده بود آموزشگاه «امید به زندگی». 
فریبای قصه ما با قد ۶۰ سانتی متری در بیش از ۲۰۰ نمایشگاه ملی شرکت کرده بود، در بیش از ۵۰ برنامه تلویزیونی، دانشگاهی و همایش ملی سخنرانی کرده بود و با ایجاد اشتغال برای ۷۰ نفر، کارآفرین برتر کشور شده بود!

دختری در دل جنگل‌های گیلان که امید می‌بافدنظم روزانه، چالش‌های مداوم 
فریبا حالا ۴۰ سال دارد، تا کلاس ششم درس خوانده و معدلش همیشه ۲۰ بوده.
هر روز ساعت ۶ صبح بیدار می‌شود، و نیاز به یک مراقب همیشگی دارد، ساعت ۸ صبح در غرفه‌اش حاضر است و تا غروب بافندگی می‌کند.
 او می‌گوید: "برای همه کار‌های شخصی‌ام نیاز به کمک دارم برای همین با چالش‌های سختی رو‌به‌رو هستم، اما با همه قوا می‌جنگم".

دختری در دل جنگل‌های گیلان که امید می‌بافدآغاز مسیر با یک هدیه ساده
فریبا می‌گوید: "همه‌چی از یه هدیه شروع شد، ۱۲ سالم بود که خواهرم یه کلاف نخ بهم داد، باهاش یه دستگیره بافتم و ۵۰۰ تومن فروختم، همون شد شروع راه من».
در غرفه‌اش، در حالی که خوابیده بافندگی می‌کرد، گفت: "الان کفی کتونی کودک و شروع کردم، سه ساعت طول می‌کشه تا تموم بشه".
دستانی که برای کودکان محروم شادی می‌بافد
فریبا نه‌تنها هنرمند و کارآفرین است، بلکه قلبی به وسعت آسمان دارد، او برای نشاندن لبخند بر لبان کودکان محروم، شال، کلاه و عروسک می‌بافد.
فریبا می‌گوید: "به فکر بچه‌های نیازمند هستم، همیشه دوست دارم سهمی در شادی‌شون داشته باشم و این هدایا رو با عشق براشون ارسال می‌کنم. " 
سفارش‌های اینترنتی از سراسر کشور 
سفارش‌های اینترنتی اش از سراسر کشور می‌رسند؛ گاهی طرح می‌فرستند، گاهی فقط رنگ.
فریبا با دقت و عشق، همه را می‌بافد.

دختری در دل جنگل‌های گیلان که امید می‌بافدلحظه‌ی دعا، ایمان در دل کار 
در سکوت صبحگاهی، با چادری سفید و تسبیحی در دست و ذکر «یا رزاق» بر لب، رو به آسمان دعا می‌کند: "خدایا، امروز مرا بهترین روزم رقم بزن".

دختری در دل جنگل‌های گیلان که امید می‌بافدهمراهی یک‌روزه؛ از خانه تا غرفه
در طول یک روز، از خانه تا غرفه‌ی محل کارش در قلعه رودخان، همراهش شدم. 
وقت اذان، صدای ملکوتی اذان از غرفه فریبا پخش شد و بعد از آن صدای خودش و تبلیغ غرفه‌اش: «هم‌وطنان عزیز و دوست‌داشتنی، غرفه‌ی من اول پارک جنگلی قلعه رودخان هست، می‌تونین بیاین از غرفه‌ی من دیدن کنید»

دختری در دل جنگل‌های گیلان که امید می‌بافدشاگردی که همراهش است
زینب مسافر، شاگرد دیروز و همراه امروز، در حالی که فریبا را از خانه در آغوش گرفته و داخل ماشین می‌گذارد تا به غرفه اش در قلعه رودخان برساند و آنجا بخواباندش، می‌گوید: "من از سال ۱۳۹۴ بافندگی رو از فریبا یاد گرفتم، کلی عروسک، شال، گیوه و بافتنی بهم یاد داده، درآمد خوبی دارم، فریبا فقط معلم من نبود، درس زندگی بهم داده".
صدای فریبا صدای انگیزه در سمینار‌ها
فریبا در سمینارها، با صدایی محکم و نگاهی مطمئن می‌گوید: "هیچ‌وقت به زبون نیارید که نمی‌تونید، اراده داشته باشید، وقتی من تونستم، شما هم می‌تونید".

دختری در دل جنگل‌های گیلان که امید می‌بافدغرفه‌ای فراتر از فروش؛ موزه‌ای از اراده
غرفه اش پر از عروسک‌هائیست با چشم‌های درخشان، شال‌هایی با نقش‌های سنتی، و گیوه‌هایی که بوی خاک وطن می‌دهند، هر اثر، امضای روحیه‌ی فریباست؛ پر از شور، پر از زندگی.
غرفه فریبا معصومی در قلعه رودخان فقط محل فروش صنایع دستی نیست بلکه موزه‌ی است زنده از اراده‌ی انسانی.

دختری در دل جنگل‌های گیلان که امید می‌بافدتحسین مردم از سراسر ایران
مردم از استان‌های مختلف، زن و مرد، با تحسین از او یاد می‌کنند: "استاد بافندگی منطقه است"، "با این جسم نحیف خوابیده در حال کاره، الگوی زندگیه"، "خلاقیتش خارق‌العاده‌ست"، "عروسک‌هاش خیلی خوشگل و متنوع ان، رنگ‌های شاد، امید به زندگی می‌ده".
بانویی اصفهانی با ذوق می‌گوید: "درس عبرت گرفتم از این خانمی که این‌قدر فعاله، این‌قدر با ذوق و شوق این همه عروسک درست کرده و ما میشینیم و می‌گیم نمی‌تونیم".

دختری در دل جنگل‌های گیلان که امید می‌بافدخانواده‌ای که پشتیبان فریبا هستند 
پدر فریبا یک‌کشاورز است با همان لهجه‌ی شیرین تالشی می‌گوید: "به من گفتن ببرش بهزیستی، گفتم نه، فریبا خیر و برکت زندگی منه".
فریبا فرزند چهارم خانواده است و ۵ خواهر و برادر دارد، محمد معصومی برادر بزرگ‌تر فریبا می‌گوید: "به نظر من، فریبا از من موفق تره، چون به رغم شرایط جسمی اش، روحیه و انگیزه به کارش، از من بیشتره".
مادر فریبا هم می‌گوید: "فریبا روحیه و پشتکار خیلی خوبی داره که روی اطرافیانش هم تاثیر میزاره".
مادر فریبا در بسته بندی دست بافته‌های فریبا برای ارسال به مشتری‌ها هم کمک می‌کند.

دختری در دل جنگل‌های گیلان که امید می‌بافدلبخند و یک سفارش بین المللی
و انتهای مصاحبه ما بعد از ۳ ساعت، همراه شد با چهره‌ی پر از امید و لبخند فریبا که گفت:"کتونی م تموم شد، برای مشتری عزیزم خارج از کشور بود، از کانادا سفارش داده بود، مبارکش باشه".
قصه‌ی فریبا، قصه‌ی امید در دل محدودیت‌هاست، فقط باید یاد گرفت با تلاش و ایمان، آرزو‌ها را زندگی کرد و قدم‌های تلاش را اسیر مشکلات نکرد و با دست‌های امید، حقیقتی از آرزو بافت.

نویسنده: سیده فهیمه هاشمی

دختری در دل جنگل‌های گیلان که امید می‌بافد

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
گزارش خطا
Bookmark and Share
X Share
Telegram Google Plus Linkdin
ایتا سروش
عضویت در خبرنامه
نظر شما
آخرین اخبار
بررسی ۱۶۴ طرح در کمیته ویژه طرح‌های اشتغال‌زایی استان کرمانشاه
کمینه و بیشینه دمای ۲۳ آبان ۱۴۰۴ در چهارمحال و بختیاری
مرد میدان، شهید سید علی از رضا آباد شیروان 
استاندار مازندران ، تصمیم‌گیری برای توسعه منطقه بر پایه نظر کارشناسان
پاسداشت زبان فارسی باید به مطالبه و حرکت ملی تبدیل شود
کشف بیش از ۲۰ کیلوگرم انواع مواد مخدر در خمین
مدیریت آب اولویت نخست کشاورزی اهر
بیش از ۳ هزار میلیارد تومان مطالبات صنعت برق از مشترکان
اعزام ۷۰۰ دانش آموز از فارس به کربلای ایران
آبادان میزبان مسابقات کشتی کشوری
قلع و قمع بنا‌های غیر مجاز احداث شده در شاهرود
روایت امداد رسانی نخستین گروه جهادی در کتاب دوباره فردوس
اعلام جدول اجرایی سی و هفتمین جشنواره تئاتر استان بوشهر
بسکتبال با ویلچر قهرمانی آسیا و اقیانوسیه؛ راهیابی ایران به رده بندی
ورزشکار تهرانی فاتح لیگ سنگنوردی کشور
۱۶ مصدوم در ۳ حادثه رانندگی در جاده‌های فارس
کشت پاییزه گندم در شهرستان قروه
بهره برداری از ۶ طرح آبرسانی در دزفول
لوموند: ایران با بدترین خشکسالی شش دههٔ گذشته روبه‌روست
کاهش تلفات تولید اولویت دامپزشکی کشور
  • پربازدیدها
  • پر بحث ترین ها
صعود ایران به رده پنجم جدول مدالی بازی‌های همبستگی اسلامی
جمعه چه پیامی روی تلفن همراه شامل مناطق رزمایش پدافند غیرعامل ظاهر می‌شود؟
هشدار هواشناسی کشاورزی در زنجان از شنبه ۲۴ آبان
گروسی: ایران دسترسی به سایتهای غیرهدف را فراهم کرده است
توضیحات سردار فدوی درباره برد موشک‌های بالستیک ایران
اقتدار پهپاد ایرانی
قانون حذف چهارصفر از پول ملی اجرایی می‌شود
اعلام نتایج اولیه انتخابات مجلس عراق
پیروزی تیم ملی فوتبال ایران در ضربات پنالتی مقابل کیپ‌ورد
بسته هنر و سینما ۱۴۰۴/۰۸/۲۲
نامه عراقچی به گوترش درباره حمله آمریکا به ایران
الگوی آشوب
ضرورت اصلاح کتاب‌های درسی و نگارش کتاب‌های جدید
یادواره شهدای نیروی هوافضا در چهاردهمین سالگرد شهادت حاج حسن طهرانی‌مقدم
رد ادعا‌های بی‌اساس گروه ۷ در رابطه با جمهوری اسلامی ایران
تیزپروازان نیروی هوایی با همه وجود به میدان آمدند  (۵ نظر)
اجرای ۳۰ برنامه برای ترویج کتابخوانی در مازندران  (۲ نظر)
جشنواره ملی برنج در آمل  (۲ نظر)
روزی که نیرو‌های مسلح از دستور رهبری «شوکه شدند»  (۱ نظر)
گروسی: ایران دسترسی به سایتهای غیرهدف را فراهم کرده است  (۱ نظر)
مادورو به آمریکا اولتیماتوم داد  (۱ نظر)
حدود ۴۰ درصد جمعیت کشور در معرض دیابت قرار دارند  (۱ نظر)
موافقت وزیر کشور با استعفای شهردار اهواز  (۱ نظر)
دشمن را در صورت هرگونه خطا به زانو درخواهیم آورد  (۱ نظر)
درخواست آیت‌الله جوادی آملی از عموم مردم برای خواندن نماز باران  (۱ نظر)
طرح‌های پیشگیرانه انتظامی جدی پیگیری و اجرایی می‌شود  (۱ نظر)
ولایتی: آینده‌ای روشن در انتظار ایران و عراق است  (۱ نظر)
تمدید نمایش آیینی محرمانه در اصفهان  (۱ نظر)
سراب چناره الشتر مکانی زیبا برای گردشگران  (۱ نظر)